بزار باهات روراست باشم!...
بزار باهات روراست باشم!...
تا خرخره دلخورم و بغض رسیده ته گلوم ؛ حس میکنم یچیز تیز فرو کردن تو قلبم که برای درآوردنش قراره دریای خون از دست بدم
انگار دیگه جدی جدی هیچکس و کنار خودم ندارم
من همیشه تلاش کردم اونی بشم که تو دوس داری و فک کنم با یه نگاه میشه اینو فهمید که چقدر شبیه شدیم
اما تو چی؟
خواستی مثل من بشی؟
حتی یکبار به چیزایی که من دوس دارم فکر کردی؟
این همه کلمه و جمله برات بهم بافتم و انقدر ازت گفتم که تمام آدمای دورم بدون اینکه باشی شناختنت اما یه بار به سرت زد بنویسی از حسی که نیست؟
حصار کشیدم دور تو و شعرا و آهنگایی که مربوطن بهت ؛ حتی ایموجی ای که واست کنار گذاشته بودم و برای کسی نفرستادم که فقد برای خودم بمونی و خاص باشی ؛ اما تو چی؟
فرقی که نزاشتی بین من و بقیه هیچی ؛ تازه شعرا و آهنگایی که من برای تو کنار گذاشته بودمم برای بقیه فرستادی و یه درصدم به این فکر نکردی که من چقدر میشکنم
یه روزاییم انقد منتظر نوتیف پیامت میموندم و تو پی ویت چتای قبلمون و میخوندم که نمیفهمیدم کی شب شده
اما تو چی؟ ؛ فهمیدی نباید دیر کنی تا دلتنگ نشم؟
تمام شبایی که تو آروم خوابیده بودی من تو تنهاییم زار زدم و به آدمای مجازی پناه بردم که تا صب از حال بد دق نکنم
اینا واقعا مهم نیستنا ؛ نه گله س نه درد و دل ؛ فقد حرفه و حرف...
فقد من برای کسی نیستم اما قرار بود از کل این دنیای مسخره یدونه تو انحصاری برای من باشی و خیالم راحت باشه کسی نمیتونه مثل من داشته باشتت
ولی من ؛ همینم ندارم
درحقیقت من دیگه هیچی ندارم :)!...
پ.ن : میدونم قرار نیست حرفام و هیچ وقت بخونی ؛ برای همینم نوشتمشون!
با تمام اینا دوست دارم ؛ دوست دارم و بزار از همچی تو دنیا ؛ حداقل لقبایی که روی هم گذاشتیم منحصرا برای خودمون باشه :)
تا خرخره دلخورم و بغض رسیده ته گلوم ؛ حس میکنم یچیز تیز فرو کردن تو قلبم که برای درآوردنش قراره دریای خون از دست بدم
انگار دیگه جدی جدی هیچکس و کنار خودم ندارم
من همیشه تلاش کردم اونی بشم که تو دوس داری و فک کنم با یه نگاه میشه اینو فهمید که چقدر شبیه شدیم
اما تو چی؟
خواستی مثل من بشی؟
حتی یکبار به چیزایی که من دوس دارم فکر کردی؟
این همه کلمه و جمله برات بهم بافتم و انقدر ازت گفتم که تمام آدمای دورم بدون اینکه باشی شناختنت اما یه بار به سرت زد بنویسی از حسی که نیست؟
حصار کشیدم دور تو و شعرا و آهنگایی که مربوطن بهت ؛ حتی ایموجی ای که واست کنار گذاشته بودم و برای کسی نفرستادم که فقد برای خودم بمونی و خاص باشی ؛ اما تو چی؟
فرقی که نزاشتی بین من و بقیه هیچی ؛ تازه شعرا و آهنگایی که من برای تو کنار گذاشته بودمم برای بقیه فرستادی و یه درصدم به این فکر نکردی که من چقدر میشکنم
یه روزاییم انقد منتظر نوتیف پیامت میموندم و تو پی ویت چتای قبلمون و میخوندم که نمیفهمیدم کی شب شده
اما تو چی؟ ؛ فهمیدی نباید دیر کنی تا دلتنگ نشم؟
تمام شبایی که تو آروم خوابیده بودی من تو تنهاییم زار زدم و به آدمای مجازی پناه بردم که تا صب از حال بد دق نکنم
اینا واقعا مهم نیستنا ؛ نه گله س نه درد و دل ؛ فقد حرفه و حرف...
فقد من برای کسی نیستم اما قرار بود از کل این دنیای مسخره یدونه تو انحصاری برای من باشی و خیالم راحت باشه کسی نمیتونه مثل من داشته باشتت
ولی من ؛ همینم ندارم
درحقیقت من دیگه هیچی ندارم :)!...
پ.ن : میدونم قرار نیست حرفام و هیچ وقت بخونی ؛ برای همینم نوشتمشون!
با تمام اینا دوست دارم ؛ دوست دارم و بزار از همچی تو دنیا ؛ حداقل لقبایی که روی هم گذاشتیم منحصرا برای خودمون باشه :)
۴۱.۶k
۳۱ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.