سردرگم و گیجم ؛ شنیدم دوباره عصبی شدی و نفهمیدی داری چیکا
سردرگم و گیجم ؛ شنیدم دوباره عصبی شدی و نفهمیدی داری چیکار با خودت میکنی ؛ آخرم یه روز دق میدی من و سر همین کارات ؛ از وقتی شنیدم چیکار کردی کنترلم دست خودم نیست ؛ انقد تند رانندگی میکنم که تو اتوبان نزدیکه بزنن داغونم کنن و یجوری تصادف کنم که جنازمم به دست کسی نرسه
میرسم دم درخونتون و محکم در میزنم ؛ نفسم بالا نمیاد
من طاقت ندارم بمونم تا آسانسور برسه ؛ پله ها و دوتا یکی میکنم تا زودتر برسم
انقد تند اومدم که نفسم بالا نمیاد ؛
بهم گفته بودن ممکنه اگه باهات حرف بزنم آروم تر شی ؛ خبر ندارن دیگه بینمون مثل قبل نیست و اون قدری دوسم نداری که دورترین نزدیکت باشم
میرسم به اتاقم و انگشتام و میکوبم رو در ؛ معلومه که جواب نمیدی ؛ میدونستم قرار نیست جانم بشنوم ازت اما خب بازم بغض میشینه تو صدام...
+دورت بگردم؟ ؛ باید حرف بزنم باهات...
فکر کردی ول میکنم میرم؟ ؛ معلومه که نه ؛ " نمیرم تا بیای ؛ باید حرف بزنیم بیا مشکل و حل کن " ...
من که میدونم آهنگ خوندن واسه تو جواب میده
درو باز میکنی و چشمم که میخوره بهت لبخند میزنم
صورتِ رنگ پریده ؛ چشمای قرمز ؛ صدایی که در نمیاد...
_چیشده کیانا؟ ؛ چی میخای اینجا
+من یچیزی پیشت جا گذاشتم که اومدم ببرمش
_پیش من؟ ؛ مطمئنی؟
نگاهم میوفته به ردی که روی دستته ؛ عافرین ؛ قول داده بودی اما خوب گل کاشتی ؛ ببین کلی تلاش کردم نشکنه بغضم اما تقصیر خودته که اشکِ زندونی شده ی تو چشمام سُر میخوره پایین
+تو چیکار کردی؟ ؛ قولت چیشد؟
_مهم نیس واقعا
دستم و میکشم زیر چشمم...
بی حس نگام میکنی و میدونم خسته ای
+حالا که تا اینجا اومدم و انقد دلتنگم ؛ بغلت نکنم؟...
_حالم بهم میخوره از بـ ...
دستام و باز میکنم و میکشمت تو بغلم ؛ بغض توام میشکنه و میدونم چقدر خوب نیستی ؛ دست میکشم اشکای زلالت و پاک میکنم
+من قلبم پیش تو جا مونده ؛ واقعا دیگه دوسم نداری؟...
میخندی و میگی :
_دارم ؛ خیلی بیشتر از قبل!...
.
.
.
چون صداش و نمیشنوم تکونم میده تا به خودم بیام ؛
زل زدم به عکس دستش و جای خودش درد میکشم!
ردِ تیغ ؛ رودِ خون...
هزار بار گفتم حتی اگه داشتم تو خیال خودم دست و پا میزدم و غرق شده بودم ؛ بازم صدام نکنید
چون اونجا تنها جاییه که میتونم داشته باشمش!
یا شاید ؛ اونجا تنها جاییه که هنوزم دوسم داره...
#کاف_علیزاده
31 خرداد 1401 | 04:22
_من یجا گیرم...
اون نبود هیشگی نباشه بهتره واسم
من دل دیوونم و بعدِ تو میشناسم :)!...
میرسم دم درخونتون و محکم در میزنم ؛ نفسم بالا نمیاد
من طاقت ندارم بمونم تا آسانسور برسه ؛ پله ها و دوتا یکی میکنم تا زودتر برسم
انقد تند اومدم که نفسم بالا نمیاد ؛
بهم گفته بودن ممکنه اگه باهات حرف بزنم آروم تر شی ؛ خبر ندارن دیگه بینمون مثل قبل نیست و اون قدری دوسم نداری که دورترین نزدیکت باشم
میرسم به اتاقم و انگشتام و میکوبم رو در ؛ معلومه که جواب نمیدی ؛ میدونستم قرار نیست جانم بشنوم ازت اما خب بازم بغض میشینه تو صدام...
+دورت بگردم؟ ؛ باید حرف بزنم باهات...
فکر کردی ول میکنم میرم؟ ؛ معلومه که نه ؛ " نمیرم تا بیای ؛ باید حرف بزنیم بیا مشکل و حل کن " ...
من که میدونم آهنگ خوندن واسه تو جواب میده
درو باز میکنی و چشمم که میخوره بهت لبخند میزنم
صورتِ رنگ پریده ؛ چشمای قرمز ؛ صدایی که در نمیاد...
_چیشده کیانا؟ ؛ چی میخای اینجا
+من یچیزی پیشت جا گذاشتم که اومدم ببرمش
_پیش من؟ ؛ مطمئنی؟
نگاهم میوفته به ردی که روی دستته ؛ عافرین ؛ قول داده بودی اما خوب گل کاشتی ؛ ببین کلی تلاش کردم نشکنه بغضم اما تقصیر خودته که اشکِ زندونی شده ی تو چشمام سُر میخوره پایین
+تو چیکار کردی؟ ؛ قولت چیشد؟
_مهم نیس واقعا
دستم و میکشم زیر چشمم...
بی حس نگام میکنی و میدونم خسته ای
+حالا که تا اینجا اومدم و انقد دلتنگم ؛ بغلت نکنم؟...
_حالم بهم میخوره از بـ ...
دستام و باز میکنم و میکشمت تو بغلم ؛ بغض توام میشکنه و میدونم چقدر خوب نیستی ؛ دست میکشم اشکای زلالت و پاک میکنم
+من قلبم پیش تو جا مونده ؛ واقعا دیگه دوسم نداری؟...
میخندی و میگی :
_دارم ؛ خیلی بیشتر از قبل!...
.
.
.
چون صداش و نمیشنوم تکونم میده تا به خودم بیام ؛
زل زدم به عکس دستش و جای خودش درد میکشم!
ردِ تیغ ؛ رودِ خون...
هزار بار گفتم حتی اگه داشتم تو خیال خودم دست و پا میزدم و غرق شده بودم ؛ بازم صدام نکنید
چون اونجا تنها جاییه که میتونم داشته باشمش!
یا شاید ؛ اونجا تنها جاییه که هنوزم دوسم داره...
#کاف_علیزاده
31 خرداد 1401 | 04:22
_من یجا گیرم...
اون نبود هیشگی نباشه بهتره واسم
من دل دیوونم و بعدِ تو میشناسم :)!...
۴۳.۱k
۳۰ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.