اینکه شمعدانی را

اینکه شمعدانی را
جانم"صدا میزنم ،
دست خودم نیست

همیشه فکر می کنم که گلها را
تو بدنیا آوردی
به گلدان مریم و نرگس و یاس
یا همین بنفشه و شب بو نگاه کن!
زیبایی شان به تو رفته
تنهایی شان به من !
دیدگاه ها (۱)

تو اگر خویشِ منی، پیشِ منی، نیش چرا؟!میکنی قلبِ مرا عرصه یِ ...

منخدا رابه هفت آسمانشقسم داده امکه اگرتو نیاییتا هفت روز دگر...

بیا برویم بازار. تو برای من کفش بخر.من برای تو کیف پول!بیا ا...

من اگر مرد بودمهرگز به جنگ نمی رفتمهم از کشتن می ترسم هم کش...

شروع داستان فصل اول *تنهایی* تو دنیایی که زندگی میکردم کسی ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط