پارت شرط کامنت ها
پارت 7 شرط کامنت ها 30
ج:که دیدم مامانم به دوتا از بادیگارد ها اشاره کرد امدن دستمو گرفتن بلندن کردن و بردنم گذاشتنم پیش نامجون تل خواستم برم دوباره مامانم گفت
م ج:جنییی
ج:بلییییه
م ج:از عشقت معذرت نکردیااااااا
ج:هان؟ عشقم کدوم خری( اینو ار امند گفتم 😈)
دیدم نامجون اخماش توهم رفت ٔنزدیک گوشم شدو گفت
ن:حالا شدیم خر؟ هه😒
ببین خانوم کوچلو یادت نره چندروز دیگه قراره همین خر تورو نود ببینه و بچه هاشو براش یه دنیا بیاری
ج:دستمو بلند کردم ک ی سیلی جانانه بزنم تو صورتش اما دستو گرفت دوباره نزدیک گوشم شدو گفت
ن:یادت نره چی بهت گفتم! با اینکارات فقط برای خودت دردناک ترش میکنی! 😈
ج:بعد حرف گردنمو بوسید بعد درست وایساد بعم ی لبخند شیطانی زد
م ج:خب منتظرم
ج:منتظر چی؟؟؟
م ج:معذرت خواهی کن
ج:عمرا
که دیدم رزی و و لیسا امدن
وقتی دیدمشون پا بلند کردم که برم اما یهو دستمال طرف یکی کشیده سد اونم نامجون😒
ن:کجا؟ هنوز حرف مادرت تموم نشده ! این کاریت بی احترامی
ل:هییی دست پرنسس و ول کن رفیقم دستش کند
دیدم جنی داشت ابرو بالا پایین میکرد که گیر ندم اما محل ندادم و گفتم
اصلا جنابعالی کی باشی که دستشو کندی ول کن
ج:قشنگ لیسا ریددد
دیدم نامجون دستمو گرفت سرشو بالا گرفت ی دستشم کرد تو جیبش گفت....
ج:که دیدم مامانم به دوتا از بادیگارد ها اشاره کرد امدن دستمو گرفتن بلندن کردن و بردنم گذاشتنم پیش نامجون تل خواستم برم دوباره مامانم گفت
م ج:جنییی
ج:بلییییه
م ج:از عشقت معذرت نکردیااااااا
ج:هان؟ عشقم کدوم خری( اینو ار امند گفتم 😈)
دیدم نامجون اخماش توهم رفت ٔنزدیک گوشم شدو گفت
ن:حالا شدیم خر؟ هه😒
ببین خانوم کوچلو یادت نره چندروز دیگه قراره همین خر تورو نود ببینه و بچه هاشو براش یه دنیا بیاری
ج:دستمو بلند کردم ک ی سیلی جانانه بزنم تو صورتش اما دستو گرفت دوباره نزدیک گوشم شدو گفت
ن:یادت نره چی بهت گفتم! با اینکارات فقط برای خودت دردناک ترش میکنی! 😈
ج:بعد حرف گردنمو بوسید بعد درست وایساد بعم ی لبخند شیطانی زد
م ج:خب منتظرم
ج:منتظر چی؟؟؟
م ج:معذرت خواهی کن
ج:عمرا
که دیدم رزی و و لیسا امدن
وقتی دیدمشون پا بلند کردم که برم اما یهو دستمال طرف یکی کشیده سد اونم نامجون😒
ن:کجا؟ هنوز حرف مادرت تموم نشده ! این کاریت بی احترامی
ل:هییی دست پرنسس و ول کن رفیقم دستش کند
دیدم جنی داشت ابرو بالا پایین میکرد که گیر ندم اما محل ندادم و گفتم
اصلا جنابعالی کی باشی که دستشو کندی ول کن
ج:قشنگ لیسا ریددد
دیدم نامجون دستمو گرفت سرشو بالا گرفت ی دستشم کرد تو جیبش گفت....
- ۱.۶k
- ۰۶ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط