زمان فیک پارت شرط کامنت ها تا

زمان فیک پارت 6شرط کامنت ها 30تا
ج:که یهو دیدم بابا گفت
پ ج:بسه( دستشو مسکن میکنه میزنه رو مبل با داد میگه)
ج:بابااااا من نمیخوام اینو ببینم
ن:این اسم داره
ج:به کی. گفتم کاملش نکردم چون دیدم بابام داره نگام میکنه
بز امد بغل گوشم گفت
ن:مگه تو کی.ر داری؟ 🤣
ج:به این فکر نکن که دارم یا نه به این فک کن که به نداشته هامم نیست 😎
اخماش رفت تو هم امد کنار گوشم جوری که نفسای گرمشو حس میکردم و مورمورم میشد گفت
ن:زیادی زبون درازی این عاقبت خوبی نداره ها واسه من هرچی بگم باید بگی چشم
ج:ی نیشکون محکم از کو.ش گرفتم تا خواستم حرف بزنم مامانم داد زدو گفت
م ج:دوتاتون ساکت شید!
ج؛ و منو نامجون در لحضه خفه شدیم
ن:فک میکردم جنی هم مثل مامانش کت بانوعه بگو ننش از خودش بدتره
م ج:جنی دیگه تحملم تموم شده یا همین الان با نامجون میری یا دیگه خبری از بیرون و دور دور نیست
ج:اهی کشیدم به زور قبول کردم برگشتم که برم بت پام زدم رو کفش نامجون بعد مثل مدلا امد رفتم که مامانم گفت
م ج؛ جنییی
ج:بلییی
م ج:وایسا
ج:وایسادم
م ج:ای دختره ای چشم سفید جواب منو میدی همین که بزور دارم تحملت میکنم باید دستوپامو ببوسی( تو دلش) ( از خداتم باشه جنی دخترته😑)
ج:که دیدم به دوتا از بادیگارد ها اشاره کرد و یهو.....
دیدگاه ها (۳۹)

فالوشهhttps://wisgoon.com/aylin1234ay

حالا قدرمو ندونید🤣

رمان فیک پارت 5شرط کامنت 30ج:بدو بدو کیفمو ورداشتم که برم که...

حق🤌

رمان فیک پارت 1 خب بچه ها واسه نامجون ن و واسه جنی ج میزارمج...

رمان فیک پارت 4 شرط کامنت 20ج:در کثر ثانیه دستی دور کمرم حلق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط