تلاشِ زیادی کردم
تلاشِ زیادی کردم
تا همه چیز روی یک خط صاف پیش برود ،
بدون هیچ پستی و بلندی،
اتفاقات را محکم نگه می داشتم تا نیفتند
تا مسیری که در زندگی ام تکرار می شد بهم نریزد ....
تا از خط صاف وارد مسیر شکسته نشود ....
اما نشد..
نتوانستم ....
نتوانستم جلوی اتفاق افتادن اتفاقات را بگیرم ...
بغض، اشک ، اندوه و خرسند نزیستن
در تقویمم جای گرفت
و از آن پس شروع کردم به خط زدن !
خط زدن چیزهایی که سفت چسبیده بودم
تا از دستم نرود ....
چیزهایی که دوستشان داشتم
اما دوستم نداشتند ...
تلاشِ زیادی کردم تا دیگر رها کنم
تا بپذیرم
هرآنچه بخواهد پیش بیاید می آید!
از آن پس تنها قلبم را سفت چسبیدم
تا هر حادثه تکانش ندهد ......
ثانیه های مداومی با خود فکر کردم
تا دریافتم من ذره ای در دریای خروشانم ...
و هرچه بیشتر دست و پا بزنم از ساحل دورتر می شوم...
جنگیدن همیشه پیروزی نمی آورد
شاید طرف دیگرِ تو باشی که میبازی ........
تا همه چیز روی یک خط صاف پیش برود ،
بدون هیچ پستی و بلندی،
اتفاقات را محکم نگه می داشتم تا نیفتند
تا مسیری که در زندگی ام تکرار می شد بهم نریزد ....
تا از خط صاف وارد مسیر شکسته نشود ....
اما نشد..
نتوانستم ....
نتوانستم جلوی اتفاق افتادن اتفاقات را بگیرم ...
بغض، اشک ، اندوه و خرسند نزیستن
در تقویمم جای گرفت
و از آن پس شروع کردم به خط زدن !
خط زدن چیزهایی که سفت چسبیده بودم
تا از دستم نرود ....
چیزهایی که دوستشان داشتم
اما دوستم نداشتند ...
تلاشِ زیادی کردم تا دیگر رها کنم
تا بپذیرم
هرآنچه بخواهد پیش بیاید می آید!
از آن پس تنها قلبم را سفت چسبیدم
تا هر حادثه تکانش ندهد ......
ثانیه های مداومی با خود فکر کردم
تا دریافتم من ذره ای در دریای خروشانم ...
و هرچه بیشتر دست و پا بزنم از ساحل دورتر می شوم...
جنگیدن همیشه پیروزی نمی آورد
شاید طرف دیگرِ تو باشی که میبازی ........
۱.۵k
۰۱ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.