یک جایی
یک جایی
در یک لحظه ای
آدم در دلش دل تنگی را خاک می کند.
دیگر به سراغش نمی رود.
برایش کاری نمی کند.
حبسش می کند گوشه ای.
دست و پایش را می بندد به چیزی....
بعد بلند می شود ؛
یک چایی می ریزد
و احمقانه به آدم های جدیدی که وارد زندگی اش شده اند
می خندد
اما می دانید
دلم برایش تنگ شده است .........
در یک لحظه ای
آدم در دلش دل تنگی را خاک می کند.
دیگر به سراغش نمی رود.
برایش کاری نمی کند.
حبسش می کند گوشه ای.
دست و پایش را می بندد به چیزی....
بعد بلند می شود ؛
یک چایی می ریزد
و احمقانه به آدم های جدیدی که وارد زندگی اش شده اند
می خندد
اما می دانید
دلم برایش تنگ شده است .........
۳.۱k
۳۰ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.