پسر: میشه بمونی؟
پسر: میشه بمونی؟
دختر: نه ما که قبلا حرفامون رو زدیم... باز شروع نکنیا...
پسر: باشه، خوب آخه من دوست دارم.
دختر: منم دوست دارم.
پسر: خو... پس این کارا چیه؟ ها؟?!!
دختر: گفتم که نمیشه.
پسر: آخه... باشه... ، پس مواظب خودت باش.
دختر: باشه، کاری نداری؟
پسر: ...
دختر: الو
پسر: جانم بگو
دختر: گفتم کاری نداری؟
پسر: نه... تو خواسته ای نداری؟
دختر: فقط یه چیز، اگه یه روز خواستی منو ببینی،برام گل رز آبی بیار.
پسر: چرا که نه
دختر: ممنون
پسر: خدافظت عشقم
دختر: نه، یه دقیقه صبر کن...
پسر: قطع کرد و نشنید
دختر: اشک از چشماش سرازیر شد.
بعد یه ماه دختر بخاطر سرطانش مرد،
نامه ای که نوشته بود:
سلام... ازم دلخوری؟خب... نخواستم با دیدن غم هام درد بکشی!
ناراحت نباش از دستم...لامصب زود قطع کردی،
نشد بهت بگم خیلی دوست دارم.
راستی گل رزهایی که قولش رو دادی... هنوز سر قولت هستی؟؟؟
پاشو بیا سر خاکم دیوونه، تنهام...
غافل از این که پسر همون روز خداحافظیش خودکشی کرده!
🍺
#فاطمه
دختر: نه ما که قبلا حرفامون رو زدیم... باز شروع نکنیا...
پسر: باشه، خوب آخه من دوست دارم.
دختر: منم دوست دارم.
پسر: خو... پس این کارا چیه؟ ها؟?!!
دختر: گفتم که نمیشه.
پسر: آخه... باشه... ، پس مواظب خودت باش.
دختر: باشه، کاری نداری؟
پسر: ...
دختر: الو
پسر: جانم بگو
دختر: گفتم کاری نداری؟
پسر: نه... تو خواسته ای نداری؟
دختر: فقط یه چیز، اگه یه روز خواستی منو ببینی،برام گل رز آبی بیار.
پسر: چرا که نه
دختر: ممنون
پسر: خدافظت عشقم
دختر: نه، یه دقیقه صبر کن...
پسر: قطع کرد و نشنید
دختر: اشک از چشماش سرازیر شد.
بعد یه ماه دختر بخاطر سرطانش مرد،
نامه ای که نوشته بود:
سلام... ازم دلخوری؟خب... نخواستم با دیدن غم هام درد بکشی!
ناراحت نباش از دستم...لامصب زود قطع کردی،
نشد بهت بگم خیلی دوست دارم.
راستی گل رزهایی که قولش رو دادی... هنوز سر قولت هستی؟؟؟
پاشو بیا سر خاکم دیوونه، تنهام...
غافل از این که پسر همون روز خداحافظیش خودکشی کرده!
🍺
#فاطمه
۱۰.۵k
۲۴ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.