پارت ۱ دوست پسر ید
*ا.ت*
(امروز میخواستم به یه شرکت برم تا استخدام شم)
با صدای آلارم کوفتی پاشدم ساعت ۷ بود
رفتم کارامو کردم صبحونه خوردم و یه لباس عادی پوشیدم (شرکت نزدیک خونشه) پیاده به سمته شرکت رفتم ، رسیدم .....
*جونگ کوک*
امروز هم مثل روز های دیگه بود یه من شی از دست دادم (استفا داد منشیش)
تو حال بدی بودم که در زده شد
تق تق .....
+بیا تو
=سلام قربان امروز برای استخدام اومدم
+قبول شدی
=بدون هیچ چون و چرایی گفت که قبولم، فکر کنم حالش بده (تو دلش)
( بگم که ا.ت سوابق کاری زیادی داشت و خوب بود)
+خودتو معرفی کن ( یکم سرد)
=من مین ا.ت هستم ۲۰ سالمه و تا به حال در ۵ شرکت کار کردم
+خوبه(زیر لب)
جونگ کوک بهش یه کاغذ داد و گفت
+ اینو بگیر تمام کار هایی که باید توی شرکت بلد باشی و از فردا به شرکت بیا
از دستش گرفتم و تشکر کردم و رفتم بیرون (اون وسط مسطا هم کوک گف که منشی میشی ....🙌😅)
هنوز تو شک بودم که سریع از شرکت رفتم بیرون
رسیدم خونه لباسامو عوض کردم ناهار خوردم و بعدش هم نشستم سریالم رو دیدم
تموم که شد با خودم گفتم
= امروز میرم کلوب یکم خوشالی کنم💃هو هووو
شب شده بود یه لباس مشکی مجلسی طور پوشیده بودم که خیلی کوتاه بود و بند سر شونه هاشم خیلی شل شده بود
=بی خیال مهم نیست یکم بازه
یه آرایش متوسط کردم و سوار تاکسی شدم و رفتم به کلوب
صدای آهنگ همه جا پخش شده بود
رفتم یه جای خلوط نشستم و یه لیوان بزرگ آبجو سفارش دادم مطمئن بودم مست میشم ولی اهمیت ندادم(ظرفیت ا.ت خیلی کمه)
داشتم میخوردم و به کسایی که اون وسط دارن میرقصن نگاه میکردم .....
*جونگ کوک*
امروز حالم خوب نبود میخواستم برم یه جا بنوشم
سوار ماشین شدم به اولین کلوبی که رسیدم رفتم توش
یه جای عادی میخواستم بشینم(کوک خیلی پولداره ....) یه جای خلوط انتخاب کردم که یکی تنها نشسته بود میخواستم برم سمتش که.....
(امروز میخواستم به یه شرکت برم تا استخدام شم)
با صدای آلارم کوفتی پاشدم ساعت ۷ بود
رفتم کارامو کردم صبحونه خوردم و یه لباس عادی پوشیدم (شرکت نزدیک خونشه) پیاده به سمته شرکت رفتم ، رسیدم .....
*جونگ کوک*
امروز هم مثل روز های دیگه بود یه من شی از دست دادم (استفا داد منشیش)
تو حال بدی بودم که در زده شد
تق تق .....
+بیا تو
=سلام قربان امروز برای استخدام اومدم
+قبول شدی
=بدون هیچ چون و چرایی گفت که قبولم، فکر کنم حالش بده (تو دلش)
( بگم که ا.ت سوابق کاری زیادی داشت و خوب بود)
+خودتو معرفی کن ( یکم سرد)
=من مین ا.ت هستم ۲۰ سالمه و تا به حال در ۵ شرکت کار کردم
+خوبه(زیر لب)
جونگ کوک بهش یه کاغذ داد و گفت
+ اینو بگیر تمام کار هایی که باید توی شرکت بلد باشی و از فردا به شرکت بیا
از دستش گرفتم و تشکر کردم و رفتم بیرون (اون وسط مسطا هم کوک گف که منشی میشی ....🙌😅)
هنوز تو شک بودم که سریع از شرکت رفتم بیرون
رسیدم خونه لباسامو عوض کردم ناهار خوردم و بعدش هم نشستم سریالم رو دیدم
تموم که شد با خودم گفتم
= امروز میرم کلوب یکم خوشالی کنم💃هو هووو
شب شده بود یه لباس مشکی مجلسی طور پوشیده بودم که خیلی کوتاه بود و بند سر شونه هاشم خیلی شل شده بود
=بی خیال مهم نیست یکم بازه
یه آرایش متوسط کردم و سوار تاکسی شدم و رفتم به کلوب
صدای آهنگ همه جا پخش شده بود
رفتم یه جای خلوط نشستم و یه لیوان بزرگ آبجو سفارش دادم مطمئن بودم مست میشم ولی اهمیت ندادم(ظرفیت ا.ت خیلی کمه)
داشتم میخوردم و به کسایی که اون وسط دارن میرقصن نگاه میکردم .....
*جونگ کوک*
امروز حالم خوب نبود میخواستم برم یه جا بنوشم
سوار ماشین شدم به اولین کلوبی که رسیدم رفتم توش
یه جای عادی میخواستم بشینم(کوک خیلی پولداره ....) یه جای خلوط انتخاب کردم که یکی تنها نشسته بود میخواستم برم سمتش که.....
۱۲.۶k
۰۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.