عروسقاتل

#عـروس‌ِقاتـل
part_۳۵
The killer bride

چون فرق داری و مث اونا نیستی برای اینکه فقط با من باشی زنم میشی..

هروقت ازت زده شدم دیگه سمتت نمیام و اونوقت فقط نیاز های مالیتو تامین میکنم
یا شاید حتی طلاقت دادم که بری.

بهت زده با بغض لب زدم:
- ینی من اسباب بازی دستتم؟
هروقت خواستی باشم هروقت زده شدی بندازی دور؟
تو دیگه چجور آدمی هستی!

یه تای ابروشو داد بالا با کنایه گفت:
- پس چی؟فکر کردی عقدت میکنم و تا آخر عمر سمت هیچ زنی جز تو نمیرم؟
نه دختر جون من همچین مردی نیستم!

تو خودت هم بعد یه مدت خسته میشه مثل باقییه دخترا

تازه از خداتم که باید باشه از من متنفری!

بهتره دنبال اهدافمون باشیم.

بغضمو کنترل کردم تا جلوش گریه نکنم:
-باشه قبوله
خوبه ای گفت و بلند شد رفت بیرون.

نفس با غم دادم بیرون و زدم زیر گریه این چه زندگی ای بود که من داشتم‌؟
احمق بودم که فکر کردم میگه عاشقم شده!

فقط گفت چون خوشگلم فعلا میخادتم، هیستریک زدم زیر زیر خنده و مثل روانی ها میخندیدم؛ پاهام که شل شد سر خوردم رو دیوار و نشستم موهامو تو چنگم گرفتم و کشیدم.

- خدا لعنتت کنه تهیونگ خدا لعنتت کنه مامان که منو به دنیا اوردی.

خدا همتونو لعنت کنه ازهمون متنفرم!
از همتون.......
دیدگاه ها (۹)

#عـروس‌ِقاتـلpart_۳۶The killer bride خدا همتونو لعنت کنه ازه...

#عـروس‌ِقاتـلpart_۳۶The killer bride گیج شده بهش نگاه کردم ک...

بچه ها لطفا حمایت کنین. قبول دارم چون امتحانام شروع شده کم م...

#عـروس‌ِقاتـلpart_۳۴The killer bride سری تکون داد و گفت:- می...

شوهر دو روزه. پارت ۸۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط