عروسقاتل

#عـروس‌ِقاتـل
part_۳۴
The killer bride

سری تکون داد و گفت:
- میخوای بگی نه؟

اشکمو پاک کردم و گفتم:
- من کسیو ندارم چیزیم ندارم
با این کاری ک کردی هم کسی نمیاد با من ازدواج کنه.

ولی تو نمیخوای منو این ازدواج نیست
اسیریه!

پوزخندی زد وگفت:
- تو اسیر منی این درسته تغییر هم نمیکنه
اما اگ طبق اصول من پیش بری
هر حرفی که زدم.

مشکلی پیش نمیاد و زندگی خوبی خواهی داشت.

همچنین یادت نره تورو براچی زندانی کردم!

من از خانوادت میخام انتقام بگیرم و تو خواه ناخواه تو این انتقامی کنار من نباشی میسوزی

با من باشی نمیزارم اذیت بشی مطمئن باش تهیونگ و قولش..

با تردید نفسمو کلافه بیرون دادم و گفتم:
- قول بده منو نمیزنی

دستشو گذاشت زیر چونه اشو و گفت:
- قانونارو من تایین میکنم
من الکی نمیزنم کار اشتباه کنی جزاشم میبینی

سعی کردم خونسرد باشم پس گفتم:
- چجوری با کسی که عاشقش نیستی و حتی دوسش هم نداری میخوای ازدواج کنی؟

خنثی نگاهم کرد و لب زد:
- تو خوشگلی و از این خوشگلیت
استفاده میکنم!

من تاحالا عاشق نشدم و هرزنی که باهام بوده   فقط فقط سر نیازم بوده.

نیاز دو طرفه، نیاز و پول و پز دادن به دیگران برای دخترا

نیاز هم برای من.


جبران این چند روز،....
دیدگاه ها (۸)

بچه ها لطفا حمایت کنین. قبول دارم چون امتحانام شروع شده کم م...

#عـروس‌ِقاتـلpart_۳۵The killer bride چون فرق داری و مث اونا ...

#عـروس‌ِقاتـلpart_۳۳The killer bride من از این مرد بدجور میت...

#عـروس‌ِقاتـلpart_۳۲The killer bride ***صبح***- پاشو دخترم پ...

خب خب بریم واسه پارت نهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط