شاهزاده مال چه کسی هست....
شاهزاده مال چه کسی هست....
{{Part}}[[1]]
راوی
مین یونگی:
مثل همیشه لباسی بر تن کرد چون پدرش بچه های زیادی داشت تصمیم گرفته بود بعد از مرگش مین یونگی پادشاه بعدی باشد.با ناراحتی رفت به سمت عمارتی که همه آنجا بودن وارد شد همه با قیافه های زشت و زیبا به او با حیرت نگاه میکردن چون مین یونگی از این قضیه بسیار رنج میبرد رفت سمت پدرش و تعظیم کرد.بشین
نشست و به دور و بر خیره ماند همه درحال پچپچ بودن چگونه پادشاه یک پسر ناخواسته را به عنوان پادشاه بعدی انتخاب کرده.. مین یونگی که در حال گوش دادن به صدا های اطراف بود
چشمش به یک دختر زیبایی افتاد که بین آن همه جمعیت آرام مثل اون نشسته بود..
که نگهان صدای پای وارد شدن یکی به گوش رسید سرش را چرخاند و نا مادریش را دید
با ترس به اون نگاه کرد. بعد از مهمانی کههمه رفته بودن نا مادریم با پسر هایش به سمتپدرمحمله ور شدن منم مثل همیشه فاصله ای گرفتم در گوشه ای به آن دختر زیبایی که بینجمعیت دیده بودم فکر میکردم که صدای داد پدرم مرا از خیالم جدا ساخت بلند شدم رفتم سمت نا مادری و پدرم.. نا مادریم مثل همیشه
میگفت چرا یک پسر ناخواسته را به عنوان
پادشاه بعدی انتخاب کردی.. و پدرم چنین جواب میداد که زیرا پسرم از پسر های تو بهتر است
شاید بگوید چرا مرا دوست داشت این عشق از سمت مادرم به قلب پدرم نشانه گرفته بود
چون پدرم دیوانه وار عاشق مادرم بود بعد از مرگ مادرم پدرم همیشه کنارم بود و مرا بیشتر از بقیه دوست داشت. و این قضیه باعث میشد
نا مادریم از من متنفر بشود.
با هر بار گفت ناخواسته پدرم چنین میگفت
اون ناخواسته نیست این تو بودی که ناخواسته بودی..
چون آرام بودم و حرفی از دهنم خارج نمیشد
باعث میشدم نامادریم دو چندان عصبی بشود.
و او سمت من حمله ور شود و سیلی محکمی به صورتم بزند چند دقیقه عمارت در سکوت بود..
که پدرم نا مادریم را گرفت و به سربازان گفت تا وقتی که سر عقل نیامده باشد در زندان میماند
برگشت سمت من و گفت میتوانی بری به اتاقت..
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین
{{Part}}[[1]]
راوی
مین یونگی:
مثل همیشه لباسی بر تن کرد چون پدرش بچه های زیادی داشت تصمیم گرفته بود بعد از مرگش مین یونگی پادشاه بعدی باشد.با ناراحتی رفت به سمت عمارتی که همه آنجا بودن وارد شد همه با قیافه های زشت و زیبا به او با حیرت نگاه میکردن چون مین یونگی از این قضیه بسیار رنج میبرد رفت سمت پدرش و تعظیم کرد.بشین
نشست و به دور و بر خیره ماند همه درحال پچپچ بودن چگونه پادشاه یک پسر ناخواسته را به عنوان پادشاه بعدی انتخاب کرده.. مین یونگی که در حال گوش دادن به صدا های اطراف بود
چشمش به یک دختر زیبایی افتاد که بین آن همه جمعیت آرام مثل اون نشسته بود..
که نگهان صدای پای وارد شدن یکی به گوش رسید سرش را چرخاند و نا مادریش را دید
با ترس به اون نگاه کرد. بعد از مهمانی کههمه رفته بودن نا مادریم با پسر هایش به سمتپدرمحمله ور شدن منم مثل همیشه فاصله ای گرفتم در گوشه ای به آن دختر زیبایی که بینجمعیت دیده بودم فکر میکردم که صدای داد پدرم مرا از خیالم جدا ساخت بلند شدم رفتم سمت نا مادری و پدرم.. نا مادریم مثل همیشه
میگفت چرا یک پسر ناخواسته را به عنوان
پادشاه بعدی انتخاب کردی.. و پدرم چنین جواب میداد که زیرا پسرم از پسر های تو بهتر است
شاید بگوید چرا مرا دوست داشت این عشق از سمت مادرم به قلب پدرم نشانه گرفته بود
چون پدرم دیوانه وار عاشق مادرم بود بعد از مرگ مادرم پدرم همیشه کنارم بود و مرا بیشتر از بقیه دوست داشت. و این قضیه باعث میشد
نا مادریم از من متنفر بشود.
با هر بار گفت ناخواسته پدرم چنین میگفت
اون ناخواسته نیست این تو بودی که ناخواسته بودی..
چون آرام بودم و حرفی از دهنم خارج نمیشد
باعث میشدم نامادریم دو چندان عصبی بشود.
و او سمت من حمله ور شود و سیلی محکمی به صورتم بزند چند دقیقه عمارت در سکوت بود..
که پدرم نا مادریم را گرفت و به سربازان گفت تا وقتی که سر عقل نیامده باشد در زندان میماند
برگشت سمت من و گفت میتوانی بری به اتاقت..
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین
۱۹.۸k
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.