بعضی وقتا دلم میخواد یه نفر درو باز کنه

بَعضی وقتا دلم میخواد یه نفر دَرو باز کنه ،
بیاد بغلم کنه و مَن های‌های گریه کُنم ..
اونم ازم نپرسه : «چته ..؟ »
آدم بعضی وقتا فقط احتیاج داره به یه آغوشی که بشه توش گُم شد و نگفت چرا دلش گرفته ..
که گُم شد و فقط دلگیریاشو زار زد ..
اشک ریخت واسه غَمایی که حتی نمیشه ازشون گفت ..
آخه میدونی ، بعضی غَما «نگوعه» ..
یعنی مربوط به خود آدمِ نیست ..
دستِ خودش نیست ..
من بعضی شبا ،
درست مثلِ «سالِ بلوا» ،
"زار میزنم به یادِ تمام دُخترایی که
توو تنهاییشون از خودشون خجالت کشیدن .."
دلم میخواد یکی بغلم ‌کُنه و نپرسه
«چته ..؟»
و ‌من بخاطر این غمایی که نگوعه هق‌هق کنم ..
آره،
آدم بعضی وقتا دلش فقط یه آغوشِ خیلی بُزرگ میخواد ..
یه آغوشی که جا واسه گم شدن زیاد داشته باشه ‌‌..
دیدگاه ها (۴)

#تمام_پنجره_من_خیال_او_شده_بودفکر کنم مهرماهِِ نودوهفت بودرخ...

بسیارند بی‌خوابانی چون من هر یک در کنج خلوت خویش...

تو مرا آزردی .. که خودم کوچ کنم از شهرت .. بکنم دل ز دل چون ...

خدا کند به کسی چون خودت دچار شوی! که بی قرار نباشد؛ که بی ق...

هیچ‌وقت نفهمیدم چطور بعضی حرف‌ها می‌تونن یک‌دفعه آدم رو از ج...

𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭⁵ باید به جوری از دلش دربیارم، اصلا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط