و فکر می کنم گاهی هنوز

‌‌‌
و فکر می کنم گاهی هنوز...
کسی شبیه من تو را نگاه میکند
شبیه من تو را می بوسد...
شبیه من دستانت را می گیرد...
کسی شبیه من
که روی پای قلبش کنارت ایستاده است...
که نمیترسد اگر از چشمانت عشق نبارد
اگر پیر شود...
اگر زندگی تمام شود...


کسی شبیه من
که در عمقِ غمگینیِ این خاطرات
هنوز زنده است،
عشق را نفس می کشد...
اشک را بوسه می زند...
#سوما_عبداللهی
دیدگاه ها (۱)

هرکسی‌ ویرانه خود را عمارت می‌کندما به تعمیر دل بی پا و سر و...

زمستان چلهٔ خلوت‌نشینی با گل برف استنپنداری که بی‌حکمت، سری ...

خوش بود لب آب و گل و سبزہ و نسرین افسوس ڪہ آن گنج روان رهگذر...

می‌خواهمت نمی‌دانم که بودم که خواهم بود و چه می‌شوم اما میخ...

شاخه نباتم💙🫂🖇من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد. نمید...

چپتر ۹ _ آرکانیوم و جنونماه ها گذشت...و سکوت خانه کوچک لیندا...

حلقه ی اعتماد ماه ها گذشت. سئول دیگر برایم شهر نورها و آوازه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط