چند پارتی ازشوگا
چند پارتی ازشوگا
وقتی برای عید و چهارشنبه سوری اومده بودید ایران
6/2
که صدای تعریف بابام اومد که داشت میگفت
+پسرم شیره شیر،به به ببین داماد جان من به هرکسی
از این شلوار ها نمیدم ها فقط به مهمون های
وی پی ان نه چیز وی ای پی این شلوارو میدم
و دوباره با غرور به شوگا و شلوارش نگاه کرد
شوگا هم هاج و واج داشت به من نگاه
میکرد که براش ترجمه کنم و اونم بفهمه
(ها نکنه میخواین شوگا براتون فارسی حرف بزنه؟😂💔)
تقریبا داشت دیگه اذان میداد که مامان و
بابا روزه اشون رو باز کردن و افطاری
خوردن شوگا بیچاره هم ولش میکردی
میرفت یه جا میگرفت میخوابید که با
صدای داد و هوار بابام یه لحظه پرید
+داماد جون اسمت چی بود؟اها جومونگ؟نه
اون نه چیز اینو که از نوادگان اوشین
هستی رو میدونم هم یه لحظه شوگس؟نه
شوگع؟اهااا شوگا بود اره شوگا،اخه دختره
اسکل شوگا اسم پسره که رفتی این شوهرو گرفتی؟
_پدر من این شوهرمون چیپس نیس که بخرمش
دوما خوب این اسم کره ای هستش برو یقه مامانشو بگیر
+حالا اگه مامانش خوشگله برین که یق ....
که با کفگیری که مامان پرت کرد دیگه حرف نزد
=خفه شو مرد الان روزه ات رو باز کردی
یکم حیا هم که بد نیست اینجا مثلا نشستم
ها
+منزل جان من داشتم شوخی میکردم بابا جدی نگیر
(پایان پارت)
وقتی برای عید و چهارشنبه سوری اومده بودید ایران
6/2
که صدای تعریف بابام اومد که داشت میگفت
+پسرم شیره شیر،به به ببین داماد جان من به هرکسی
از این شلوار ها نمیدم ها فقط به مهمون های
وی پی ان نه چیز وی ای پی این شلوارو میدم
و دوباره با غرور به شوگا و شلوارش نگاه کرد
شوگا هم هاج و واج داشت به من نگاه
میکرد که براش ترجمه کنم و اونم بفهمه
(ها نکنه میخواین شوگا براتون فارسی حرف بزنه؟😂💔)
تقریبا داشت دیگه اذان میداد که مامان و
بابا روزه اشون رو باز کردن و افطاری
خوردن شوگا بیچاره هم ولش میکردی
میرفت یه جا میگرفت میخوابید که با
صدای داد و هوار بابام یه لحظه پرید
+داماد جون اسمت چی بود؟اها جومونگ؟نه
اون نه چیز اینو که از نوادگان اوشین
هستی رو میدونم هم یه لحظه شوگس؟نه
شوگع؟اهااا شوگا بود اره شوگا،اخه دختره
اسکل شوگا اسم پسره که رفتی این شوهرو گرفتی؟
_پدر من این شوهرمون چیپس نیس که بخرمش
دوما خوب این اسم کره ای هستش برو یقه مامانشو بگیر
+حالا اگه مامانش خوشگله برین که یق ....
که با کفگیری که مامان پرت کرد دیگه حرف نزد
=خفه شو مرد الان روزه ات رو باز کردی
یکم حیا هم که بد نیست اینجا مثلا نشستم
ها
+منزل جان من داشتم شوخی میکردم بابا جدی نگیر
(پایان پارت)
۷.۲k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.