من زخمهای بی نظیری به تن دارم،
من زخمهای بی نظیری به تن دارم،
اما تو مهربان ترینشان بودی،
عمیق ترین شان،
عزیزترین شان.
بعد از تو آدمها تنها خراشهای کوچکی بودند بر پوستم
که هیچ کدامشان به پای تو نرسیدند،
به قلبم نرسیدند.
بعد از تو آدمها تنها خراشهای کوچکی بودند که تو را از یادم ببرند،
اما نبردند.
تو بعد از هر زخم تازه ای، دوباره باز می گردی
و هر بار عزیزتر از پیش،
هر بار عمیق تر
اما تو مهربان ترینشان بودی،
عمیق ترین شان،
عزیزترین شان.
بعد از تو آدمها تنها خراشهای کوچکی بودند بر پوستم
که هیچ کدامشان به پای تو نرسیدند،
به قلبم نرسیدند.
بعد از تو آدمها تنها خراشهای کوچکی بودند که تو را از یادم ببرند،
اما نبردند.
تو بعد از هر زخم تازه ای، دوباره باز می گردی
و هر بار عزیزتر از پیش،
هر بار عمیق تر
۵۳۶
۲۸ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.