اسم عشقه ترسناک

اسم عشقه ترسناک
پارت ۱۲۲
[ویو ویلیام]
عصبی روی میز می کوبیدم...چرا یهو رفت.. قطعا مادر کاری کرده..که باعث شده بره.. درسته
اولویت من پدر و مادر هستن ولی ملودی هم به هرحال خواهرمه...خواهر ناتنی ولی..هوففف..
آریانا: ویلیام ازش فاصله بگیر.
ویلیام: اون دختر تو چطور می‌ تونی ازش متنفر باشی ؟
آریانا: اگه این دختره حامله نمی شدم.. هیچوقت مجبور نبودم با اون مردک عوضی ازدواج کنم
که در آخر ترکم کنه...من فقط عاشق پدر تو شدم ...
ویلیام : حق با تو ...
در حالی که پاهاش روی هم انداخت گفت
آریانا: این دختره یا از اینجا دور کن با به کلی نابودش کن... وگرنه خودم دست به کار میشم....
ویلیام: این نمیشه... اجازه نمی دم
دستش روی میز کوبید گفت
آریانا: همین که گفتم...گم گورش کن..کاری نکن پدرت وارد ماجرا کنم...و اون موقع است که
مرده ملودی هم نمی تونی پیدا کنی.
ویلیام: باشه آروم باشید...خودم حلش می کنم ...اون زن مادام چیکار کنیم ؟
آریانا: فعلآ گم گور باشه...تا این دختر عذاب بکشه...
[ویو ادوارد]
بزرگ ترین ضربه ها کسایی بهت می زنن که بهشون اعتماد داری... اکثر افرادی که ادعای دوستی
دارن گرگ در جامع گوسفند هستن...هه..از اتاق کار فاصله گرفتم و از عمارت خارج شدم ‌‌.....به
سمت مکان حرکت کردم ... جلوی مکان توقف کردم..وارد ساختمون شدم و..خودم به اتاق کار ..
رسوندم...پشت میز نشستم...دستیارام اومد
دیدگاه ها (۸)

اسم عشقه ترسناک پارت ۱۲۳[ویو ادوارد]به هدفم نزدیک شدم...بای...

اسم عشقه ترسناک پارت ۱۲۴[ویو ادوارد]ولی باید مراقب بود...می ...

اسم عشقه ترسناک پارت ۱۲۱[ویو آرتور]کبودی ؟ درد ؟ ..جلوی آپار...

اسم عشقه ترسناک پارت ۱۲۰[ویو آرتور]در حالی که یکم تو خودش رف...

⁷𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭 اومدن سر میز نشستن که اصن اون حال ...

رمان چرا به من نمی پیوندی؟........یک روز بهاری بود من و دوست...

black flower(p,307)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط