وقتی خدمتکار خونش بودی!!!!!
وقتی خدمتکار خونش بودی!!!!!
پارت۶
ادمین:رفتی داخل توالت داشتی بالا
میوردی که یهو در به آرامی
باز شد دیدی ارباب تهیونگ ه!!!
تهیونگ: ت ت:حالت خوبه!! 😰
ت :ار .ارب .ارباب خوبم فقط یهو حالت تهوع گرفتم
تهیونگ :ادم که یهو حالت تهوع نمیگیره
بم بگو چیزی شده
ت : خ.خب راستش😞
تهیونگ : راستش؟
ت : خا. خانم م. مگ. مگان مجبورم کرد که کف پای ایشون رو لیس بزنم نمیدونم چرا
من کار اشتباهی که نکردم😞
تهیونگ :چ.چی م. مگان😮
ت : بله ارباب ولی لطفا بهشون نگید🥺😖
ادمین :تهیونگ باعجله رفت پیش مگان
تهیونگ : مگان چطور اجازه دادی ت/ کف پای تورو لیس بزنه
مگان : چ. چی تو چطور فهمیدی 🤨😠
تهیونگ : واقعا فکر نمیکردم تو اینقدر
هرزه باشی😠
مگان : ه. هر. هرزه
تهیونگ : اره😠
مگان : من هرزه نیستم عوضی 😠😠
تهیونگ : گمشو از خونه من برو بیرون😤😡
مگان : واقعا که فکر نمیکردم که یه خدمتکار بی همه چیز رو به من ترجیح بدی واقعا که برات متاسفم 😤😡
ادمین : مگان خونه رو با عصبانیت ترک کرد
تهیونگ امد طبقه بالا تا حال تو بپرسه
تهیونگ : تق تق تق (در اتاق تورو زد)
در رو باز کردی
تهیونگ : حالت خوبه ت/
ت : بله ارباب تهیونگ حالم خوبه🙂☺
تهیونگ : خب اماده شو با هم بریم بیرون
ت : چ. چی ب. بی. بیرون باشما😲
تهیونگ : اره زود باش اماده شو
ت : ولی ارباب من غیر از لباس خدمتکاری دیگه اینجا هیچ لباسی ندارم😞
تهیونگ : واییی داشت یادم میرفت
ادمین: تهیونگ از قبل برای تو لباس و وسایل ارایشی تهیه کرده بود خدمت کاران رو صدا زد تا تورو اماده کنند
لباس تو خیلی قشنگ و زیبا بود کسانی که تورو میکاپ میکردن یکی از بهترین
میکاپران دنیا
چند دقیقه بعد اماده شدی خیلیییییی زیبا و دلربا بودی
در رو باز کردی که بری بیرون تهیونگ تورو دید و.................
خب دوستان این هم از این پارت ☺
شرایط پارت بعدی
۶فالو
۹لایک
۱۰کامنت
پارت۶
ادمین:رفتی داخل توالت داشتی بالا
میوردی که یهو در به آرامی
باز شد دیدی ارباب تهیونگ ه!!!
تهیونگ: ت ت:حالت خوبه!! 😰
ت :ار .ارب .ارباب خوبم فقط یهو حالت تهوع گرفتم
تهیونگ :ادم که یهو حالت تهوع نمیگیره
بم بگو چیزی شده
ت : خ.خب راستش😞
تهیونگ : راستش؟
ت : خا. خانم م. مگ. مگان مجبورم کرد که کف پای ایشون رو لیس بزنم نمیدونم چرا
من کار اشتباهی که نکردم😞
تهیونگ :چ.چی م. مگان😮
ت : بله ارباب ولی لطفا بهشون نگید🥺😖
ادمین :تهیونگ باعجله رفت پیش مگان
تهیونگ : مگان چطور اجازه دادی ت/ کف پای تورو لیس بزنه
مگان : چ. چی تو چطور فهمیدی 🤨😠
تهیونگ : واقعا فکر نمیکردم تو اینقدر
هرزه باشی😠
مگان : ه. هر. هرزه
تهیونگ : اره😠
مگان : من هرزه نیستم عوضی 😠😠
تهیونگ : گمشو از خونه من برو بیرون😤😡
مگان : واقعا که فکر نمیکردم که یه خدمتکار بی همه چیز رو به من ترجیح بدی واقعا که برات متاسفم 😤😡
ادمین : مگان خونه رو با عصبانیت ترک کرد
تهیونگ امد طبقه بالا تا حال تو بپرسه
تهیونگ : تق تق تق (در اتاق تورو زد)
در رو باز کردی
تهیونگ : حالت خوبه ت/
ت : بله ارباب تهیونگ حالم خوبه🙂☺
تهیونگ : خب اماده شو با هم بریم بیرون
ت : چ. چی ب. بی. بیرون باشما😲
تهیونگ : اره زود باش اماده شو
ت : ولی ارباب من غیر از لباس خدمتکاری دیگه اینجا هیچ لباسی ندارم😞
تهیونگ : واییی داشت یادم میرفت
ادمین: تهیونگ از قبل برای تو لباس و وسایل ارایشی تهیه کرده بود خدمت کاران رو صدا زد تا تورو اماده کنند
لباس تو خیلی قشنگ و زیبا بود کسانی که تورو میکاپ میکردن یکی از بهترین
میکاپران دنیا
چند دقیقه بعد اماده شدی خیلیییییی زیبا و دلربا بودی
در رو باز کردی که بری بیرون تهیونگ تورو دید و.................
خب دوستان این هم از این پارت ☺
شرایط پارت بعدی
۶فالو
۹لایک
۱۰کامنت
۶.۰k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.