پارت دوم اشک و لبخند
پارت دوم اشک و لبخند
.
.
آنیا: مدرسههه بازممم مدرسههه
.
.
که یهویی یه کی میپره رو شونه آنیا
.
بکی: سلامم آنیااا چانن
.
آنیا: مرض حتما باید اینجوری میکردی
.
بکی: ایبابا اصبانی نشو دیگه
.
آنیا: فکر کردی نمدونستم که با دامیان قرار میزارید
.
بکی: آنیا خوب ببین قضیه اونجوری که فکر میکنی نیست
.
.
آنیا دست بکی رو پس میندازه و بدو بدو با عصبانیت میره سر کلاس که یهو
.
دامیان: هعی خوکه چرا اخم هات تو همه
.
آنیا: میشه لطفاً گورتو گم کنی
.
دامیان: خفه میشی یا
.
.
که یهو آقایه معلمه میاد تو
.
معلم: بچه ها چند وقت دیگه میخوایم بریم اردو .........
.
آنیا و بکی که داشتن بال در میاوردن.
دامیان بر خلاف اون ها ناراحت بود چون.....
...........................................................
حیح اینم از پارت جدید میخوام شما بگید که چرا دامیان ناراحت بود .
.
.
آنیا: مدرسههه بازممم مدرسههه
.
.
که یهویی یه کی میپره رو شونه آنیا
.
بکی: سلامم آنیااا چانن
.
آنیا: مرض حتما باید اینجوری میکردی
.
بکی: ایبابا اصبانی نشو دیگه
.
آنیا: فکر کردی نمدونستم که با دامیان قرار میزارید
.
بکی: آنیا خوب ببین قضیه اونجوری که فکر میکنی نیست
.
.
آنیا دست بکی رو پس میندازه و بدو بدو با عصبانیت میره سر کلاس که یهو
.
دامیان: هعی خوکه چرا اخم هات تو همه
.
آنیا: میشه لطفاً گورتو گم کنی
.
دامیان: خفه میشی یا
.
.
که یهو آقایه معلمه میاد تو
.
معلم: بچه ها چند وقت دیگه میخوایم بریم اردو .........
.
آنیا و بکی که داشتن بال در میاوردن.
دامیان بر خلاف اون ها ناراحت بود چون.....
...........................................................
حیح اینم از پارت جدید میخوام شما بگید که چرا دامیان ناراحت بود .
۱.۱k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.