عشق دوران بچگی
عشق دوران بچگی
پارت ۵
دامیان:ازت می خوام که
داشت حرف می زد که یدفه
یه پسر میاد پیش انیا«یکی از همکارای انیاه اسمش تاکت اساهیناس »
تاکت: اوه عزیزم پس اینجایی
دامیان: نفمیدم شما «با اعصبانیت»
تاکت : اوه من تاکتم تاکت اساهینا فکر می کنم شما باید دوست آنیا باشد خوشوقتم
آنیا : چه زود اومدی عزیزم
ذهن دامیان: عزیزم این یارو کیه«اخی بچم حصوده »
آنیا : خوبب راستش ایشون دوست پسرمه
دامیان ازین قیافه های میگیره که چشمشون مات میشه تو انیمه ها
تاکت بریم ؟
تاکت : البته
به سمت در میرن
دامیان همین جوری خوشکش زده
شب
از زبان دامیان
من : یعنی واقعا اون دوست پسرشه ؟
همون لحظه یکی میاد تو
اون کسی نیست جز ___________
پارت ۵
دامیان:ازت می خوام که
داشت حرف می زد که یدفه
یه پسر میاد پیش انیا«یکی از همکارای انیاه اسمش تاکت اساهیناس »
تاکت: اوه عزیزم پس اینجایی
دامیان: نفمیدم شما «با اعصبانیت»
تاکت : اوه من تاکتم تاکت اساهینا فکر می کنم شما باید دوست آنیا باشد خوشوقتم
آنیا : چه زود اومدی عزیزم
ذهن دامیان: عزیزم این یارو کیه«اخی بچم حصوده »
آنیا : خوبب راستش ایشون دوست پسرمه
دامیان ازین قیافه های میگیره که چشمشون مات میشه تو انیمه ها
تاکت بریم ؟
تاکت : البته
به سمت در میرن
دامیان همین جوری خوشکش زده
شب
از زبان دامیان
من : یعنی واقعا اون دوست پسرشه ؟
همون لحظه یکی میاد تو
اون کسی نیست جز ___________
۲.۵k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.