اکیپ ۵ نفره پارت ۱۰
#سوسن
رفتیم خونه ی آیبیکه اینا(یاسمین و جمیله و لیدیا خجالت می کشیدن به خاطر همون نیومدن)
توی حیاطشون بودیم که فهمیدیم مامان بابای بچه ها از لیلا و تولگا بدشون میاد دلیلش هم وقتی فهمیدم خیلی ناراحت شدم(بابای تولگا و لیلا بد هست ولی شنگول و خدیجه و ولی و اورهام نمی دونن و چون لیلا و تولگا به باباشون بی احترامی می کنن به خاطر همون اینا هم بدشون میاد)
لیلا و تولگا سریع رفتن
اوعلجان:دیگه بریم
اول رفتیم خونه ی عمر اینا تا یه چیزی بخوریم از اونجا بریم خونه ی آیبیکه اینا
من و آیبیکه و آسیه داشتیم خر بزه می خوردیم که یهو
آسیه:می دونستین عمر خربزه دوست نداره✌🏻🤣
۳ تایی خندیدیم که یهو اوعلجان و عمر اومدن و گفتن:چیکار میکنین..سریع بیاید
رفتیم توی خونه ی آیبیکه اینا که یهو یه دختر کوچولو که فکر کنم اسمش امل بود بهم گفت:سلام ...شما اسمتون سوسنه؟
سوسن:آره عزیزم🤏🏻
امل:او خوش اومدید عروس خانوادمون..منم امل خواهر عمر و آسیه و کادیر
سوسن:عااا😶
عمر:عا..شی کوسورا باکما سوسن امل بیراز چوک شاکا ماکا یاپر🥲/به دل نگیر سوسن امل یکم زیادی شوخی موخی میکنه🥲
سوسن:نه بابا اشکال نداره😅
رفتیم توی اتاق آیبیکه کیف هامونو در آوردیم و لباس های راحتی که آیبیکه داشت رو پوشیدیم
(قرمزه آیبیکه و سبزه سوسن)
رفتیم حال روی صندلی نشستیم
دیدم امل داره نقاشی می کنه
گفتم می خوای یه چیزی بهت یاد بدم؟
امل:آره
سوسم:قول میدی دیگه بعدش به من نگی عروسمون؟🙃
امل:باشع😑
رفتم طراحی که با عمر کشیده بودم و آوردم
امل:اینو خودت کشیدی خاله سوسن🤒
سوسن:آره ولی با کمک یکی
امل:کی؟
سوسن:داداشت عمر خان
اوعلجان:حالا چرا میگی عمر خان
سوسن:دیگه دیگه
همگی خندیدن
قیافهی عمر😶🥲
امل و سوسن:تو از کجا یاد گرفتی؟
عمر:من از مامانم
شنگول خانم بحث عوض کرد و گفت من برم چایی بریزم
#آیبیکه
مامانم بلند شد رفت پشت زنمو خدیجه و آروم گفت:خواهر از پشت وایمیستع یاد میده از جلو که نمیشه🙃🤌🏻
زنمو خدیجه و مامانم رفتن آشپز خونه و داشتن باهام یکم آروم در مورد کاپل سوسعم حرف میزدن😑😅
رفتم پیششون
شنگول:دخترم تو که توی کلاس بودی تعریف کن ببینم چی شد🥺
خواستم بنالم که یهو.......ادامه دارد...
#یازگی #آسیه #اونور #دوروک #آسدور #لیزگه #سوسن #ییعیت #عمر #سوسعم #ملیس #آیبیکه #رجب #برک #آیبر #ایلول #یاسمین #برکعلی #تولگا #یاستول #نیلسو #جمیله #تولجم #جیهان #اوعلجان #دیلارا #الیف #خواهران_و_برادرانم #سریال #سریال_ترکیه_ای ینی لیاقت یه لایک نداره زیبا💫🫂باییی🤌🏻🇹🇷
رفتیم خونه ی آیبیکه اینا(یاسمین و جمیله و لیدیا خجالت می کشیدن به خاطر همون نیومدن)
توی حیاطشون بودیم که فهمیدیم مامان بابای بچه ها از لیلا و تولگا بدشون میاد دلیلش هم وقتی فهمیدم خیلی ناراحت شدم(بابای تولگا و لیلا بد هست ولی شنگول و خدیجه و ولی و اورهام نمی دونن و چون لیلا و تولگا به باباشون بی احترامی می کنن به خاطر همون اینا هم بدشون میاد)
لیلا و تولگا سریع رفتن
اوعلجان:دیگه بریم
اول رفتیم خونه ی عمر اینا تا یه چیزی بخوریم از اونجا بریم خونه ی آیبیکه اینا
من و آیبیکه و آسیه داشتیم خر بزه می خوردیم که یهو
آسیه:می دونستین عمر خربزه دوست نداره✌🏻🤣
۳ تایی خندیدیم که یهو اوعلجان و عمر اومدن و گفتن:چیکار میکنین..سریع بیاید
رفتیم توی خونه ی آیبیکه اینا که یهو یه دختر کوچولو که فکر کنم اسمش امل بود بهم گفت:سلام ...شما اسمتون سوسنه؟
سوسن:آره عزیزم🤏🏻
امل:او خوش اومدید عروس خانوادمون..منم امل خواهر عمر و آسیه و کادیر
سوسن:عااا😶
عمر:عا..شی کوسورا باکما سوسن امل بیراز چوک شاکا ماکا یاپر🥲/به دل نگیر سوسن امل یکم زیادی شوخی موخی میکنه🥲
سوسن:نه بابا اشکال نداره😅
رفتیم توی اتاق آیبیکه کیف هامونو در آوردیم و لباس های راحتی که آیبیکه داشت رو پوشیدیم
(قرمزه آیبیکه و سبزه سوسن)
رفتیم حال روی صندلی نشستیم
دیدم امل داره نقاشی می کنه
گفتم می خوای یه چیزی بهت یاد بدم؟
امل:آره
سوسم:قول میدی دیگه بعدش به من نگی عروسمون؟🙃
امل:باشع😑
رفتم طراحی که با عمر کشیده بودم و آوردم
امل:اینو خودت کشیدی خاله سوسن🤒
سوسن:آره ولی با کمک یکی
امل:کی؟
سوسن:داداشت عمر خان
اوعلجان:حالا چرا میگی عمر خان
سوسن:دیگه دیگه
همگی خندیدن
قیافهی عمر😶🥲
امل و سوسن:تو از کجا یاد گرفتی؟
عمر:من از مامانم
شنگول خانم بحث عوض کرد و گفت من برم چایی بریزم
#آیبیکه
مامانم بلند شد رفت پشت زنمو خدیجه و آروم گفت:خواهر از پشت وایمیستع یاد میده از جلو که نمیشه🙃🤌🏻
زنمو خدیجه و مامانم رفتن آشپز خونه و داشتن باهام یکم آروم در مورد کاپل سوسعم حرف میزدن😑😅
رفتم پیششون
شنگول:دخترم تو که توی کلاس بودی تعریف کن ببینم چی شد🥺
خواستم بنالم که یهو.......ادامه دارد...
#یازگی #آسیه #اونور #دوروک #آسدور #لیزگه #سوسن #ییعیت #عمر #سوسعم #ملیس #آیبیکه #رجب #برک #آیبر #ایلول #یاسمین #برکعلی #تولگا #یاستول #نیلسو #جمیله #تولجم #جیهان #اوعلجان #دیلارا #الیف #خواهران_و_برادرانم #سریال #سریال_ترکیه_ای ینی لیاقت یه لایک نداره زیبا💫🫂باییی🤌🏻🇹🇷
۲.۵k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.