پارت۱۰....من مال توعم
ویوکوک:
رفتیم رسیدیم پیش اون هکره..شماره و هرچی از پارک جیمین داشتم رو بهش دادم تا ردیابی کنه و آدرس خونشو پیدا کنه..
هکر:پیدا کردنش تا فردا صبح طول میکشه اشکالی که نداره؟
_:مهم نیس فقط پیداش کن
هکر:اوکی
*فردا صبح*
ویوجیمین:
بیدار شدم و سریع ی نگاه به ات کردم هنوز بیهوش بود..موهاشواز جلو صورتش جمع کردم..لبمو گزاشتم رو لباش..بعد چند دیقه ازش جدا شدم..از اون دسته دخترای خاستنی بود..بهش خیره بودم که به هوش اومد
+:آی..سرم..
_:بلند نشو هنوز حالت کامل خوب نشده..میرم برات قرص و صبحونه بیارم
+:میل ندارم..
_:مگه پرسیدم میل داری یانه؟ دراز بکش من میرم بیام
ویوات:
سرم خیلی گیج میرفت..بعد رفتن جیمین ی دختر اومد داخل..
جینا:سلام..اسم من جیناس خدمتکار شخصی اربابم
+:سلام..منم اتم...خوشبختم
جینا:میتونم بدونم چه نسبتی با ارباب دارین؟
+:خب...منو اون نسبتی نداریم
جینا:توی این عمارت همه دنبال اربابن..فقط بخاطر اموالش..مراقب باش بخاطر رسیدن به ارباب به تو آسیب نزنن..چون تو همیشه پیش اربابی اونا عصبی میشن
+:باشه..ممنون که گفتی
جینا:*لبخند*..من میرم فعلا
*۲۰ مین بعد*
_:خب خب من اومدم
+:چه خبره؟..چطور اینهمه رو بخورم
_:مجبوری بخوری..معدت باید پر باشه..باید قرص بخوری..چون ازت خون میگیرم سرت خیلی گیج میره پس مواظب باش نیفتی بمیری کار دستم بدی
+:من به این زودی نمیمیرم نگران نباش
_:اوهوم
ویوادمین:
ات غذاو ویتامین و قرصاشو خورد و حالش بهتر شد داشت میرفت سمت اتاق خودش که در عمارت شکسته شد و..
×:ات*عربده،عصبی*
+:..ا..اوپا
=:ات
+:رونا
*ات پله هارو رفت پایین و پرید بغل کوک و رونا*
×:ات خوبی؟..اون مرتیکه که باهات کاری نکرده نه؟
+:....من...خوبم...فقط..
=:فقط چی؟چیکار کرد باهات ات بهم بگو..
حمایتاتون کجاس؟😑
ویوکوک:
رفتیم رسیدیم پیش اون هکره..شماره و هرچی از پارک جیمین داشتم رو بهش دادم تا ردیابی کنه و آدرس خونشو پیدا کنه..
هکر:پیدا کردنش تا فردا صبح طول میکشه اشکالی که نداره؟
_:مهم نیس فقط پیداش کن
هکر:اوکی
*فردا صبح*
ویوجیمین:
بیدار شدم و سریع ی نگاه به ات کردم هنوز بیهوش بود..موهاشواز جلو صورتش جمع کردم..لبمو گزاشتم رو لباش..بعد چند دیقه ازش جدا شدم..از اون دسته دخترای خاستنی بود..بهش خیره بودم که به هوش اومد
+:آی..سرم..
_:بلند نشو هنوز حالت کامل خوب نشده..میرم برات قرص و صبحونه بیارم
+:میل ندارم..
_:مگه پرسیدم میل داری یانه؟ دراز بکش من میرم بیام
ویوات:
سرم خیلی گیج میرفت..بعد رفتن جیمین ی دختر اومد داخل..
جینا:سلام..اسم من جیناس خدمتکار شخصی اربابم
+:سلام..منم اتم...خوشبختم
جینا:میتونم بدونم چه نسبتی با ارباب دارین؟
+:خب...منو اون نسبتی نداریم
جینا:توی این عمارت همه دنبال اربابن..فقط بخاطر اموالش..مراقب باش بخاطر رسیدن به ارباب به تو آسیب نزنن..چون تو همیشه پیش اربابی اونا عصبی میشن
+:باشه..ممنون که گفتی
جینا:*لبخند*..من میرم فعلا
*۲۰ مین بعد*
_:خب خب من اومدم
+:چه خبره؟..چطور اینهمه رو بخورم
_:مجبوری بخوری..معدت باید پر باشه..باید قرص بخوری..چون ازت خون میگیرم سرت خیلی گیج میره پس مواظب باش نیفتی بمیری کار دستم بدی
+:من به این زودی نمیمیرم نگران نباش
_:اوهوم
ویوادمین:
ات غذاو ویتامین و قرصاشو خورد و حالش بهتر شد داشت میرفت سمت اتاق خودش که در عمارت شکسته شد و..
×:ات*عربده،عصبی*
+:..ا..اوپا
=:ات
+:رونا
*ات پله هارو رفت پایین و پرید بغل کوک و رونا*
×:ات خوبی؟..اون مرتیکه که باهات کاری نکرده نه؟
+:....من...خوبم...فقط..
=:فقط چی؟چیکار کرد باهات ات بهم بگو..
حمایتاتون کجاس؟😑
۴.۱k
۰۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.