گمـان نمی کنم ایـن دست ها به هم برسند
گمـان نمی کنم ایـن دست ها به هم برسند
دو دلشکستـه ی در اِنـزوا ، بـه هـم بـرسند
کـدام دست رسیـده ، بـه دستِ دلخواهش
که دست های پُـر از عشقِ ما، بـه هم برسند
فلک نجیب نشسته ست و مؤذیانه بـه فکر
که پیشِ چشمِ من این دو، چرابه هم برسند
شکـوهِ عشق بـه زیـرِ سـؤال خـواهـد رفت!
وگـرنـه می شود آسان دو تـا بـه هم برسند
دو دلشکستـه ی در اِنـزوا ، بـه هـم بـرسند
کـدام دست رسیـده ، بـه دستِ دلخواهش
که دست های پُـر از عشقِ ما، بـه هم برسند
فلک نجیب نشسته ست و مؤذیانه بـه فکر
که پیشِ چشمِ من این دو، چرابه هم برسند
شکـوهِ عشق بـه زیـرِ سـؤال خـواهـد رفت!
وگـرنـه می شود آسان دو تـا بـه هم برسند
۸.۶k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳