مغرور پارت چهارده
#رزی
خود جیم داشت میوفتاد بجای اینکه من بیوفتم اون افتاد با دستش خودشو نگه داشته بود (دستش رو لبهی دره بود)
یه مرده وای نه اون مرد دو متر قلدرست
اومد کمکش من با بدبختی دست و پام و باز کردم با سرعت رفتم دست و پای جیمین رو باز کردم
با هم دوییدیم هولشون دادیم تو اتیش
ه؟
اتیش نبود
یه استخر بود که تهش شکل اتیش و مذاب داشت
من و جیمن فرار کردیم
من هنوز گریه میکردمو میکفتم :((
چرا این قدر بدبختم
جیمین بغل کرد و دلداریم داد
با اینکه دور از شهر بود باید پیاده میرفتیم چون گوشی در کار نبود ماشین و ....
یهو یه ماشین اومد جلو مون
_کجا بودید
مدیر بود
سوار ماشین شدیم همه ماجرای جیم رو تعریف کردم البته نگفتم جیمین و جیم بهم گفتن عاشقمن چون اخراج میکنن
حتما جیم بهم دروغ گفته بود
رسیدیم دانشگاه همه بهمون زل زده بودن
چون دست و پای من زخمی بود جیمین هیچیش نشده بود ولی نمیدونم چرا بهش نگاه میکردن
یه دختره اومد بغلم کرد خیلی برام همچیش اشنا بود
اون اون اون.....
کی بود؟
خود جیم داشت میوفتاد بجای اینکه من بیوفتم اون افتاد با دستش خودشو نگه داشته بود (دستش رو لبهی دره بود)
یه مرده وای نه اون مرد دو متر قلدرست
اومد کمکش من با بدبختی دست و پام و باز کردم با سرعت رفتم دست و پای جیمین رو باز کردم
با هم دوییدیم هولشون دادیم تو اتیش
ه؟
اتیش نبود
یه استخر بود که تهش شکل اتیش و مذاب داشت
من و جیمن فرار کردیم
من هنوز گریه میکردمو میکفتم :((
چرا این قدر بدبختم
جیمین بغل کرد و دلداریم داد
با اینکه دور از شهر بود باید پیاده میرفتیم چون گوشی در کار نبود ماشین و ....
یهو یه ماشین اومد جلو مون
_کجا بودید
مدیر بود
سوار ماشین شدیم همه ماجرای جیم رو تعریف کردم البته نگفتم جیمین و جیم بهم گفتن عاشقمن چون اخراج میکنن
حتما جیم بهم دروغ گفته بود
رسیدیم دانشگاه همه بهمون زل زده بودن
چون دست و پای من زخمی بود جیمین هیچیش نشده بود ولی نمیدونم چرا بهش نگاه میکردن
یه دختره اومد بغلم کرد خیلی برام همچیش اشنا بود
اون اون اون.....
کی بود؟
۲۲.۹k
۲۷ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.