مغرور پارت پانزده
#رزی
اون اون اون لیا بود
باورم نمیشد
زنگ تفریح بود جیمین رفت پیش جین
منم با لیا قدم میزدم از خوشحالی داشتم میمردم
_چی شد برگشتییییییی
_نمیدونم
-وا
زنگ کلاس خورد
رفتیم نشستیم یه دختره جدید اومده بود اصلا سرشو بالا نمیاورد پایین رو نگاه میکرد
_بیا خودتو معرفی کن
_چشم
بالاخره سرشو اورد بالا
_سلام من جنی کیم هستم منو جنی صدا کنید
بهش زل زده بودم
اون منو دید داشت بهم با تعجب نگاه میکرد
باورم نمیشهههههه
گایز رزی و جنی تو دوران کودکی با هم دوست بودن همونی که رزی باهاش چت میکرد
اون اون اون لیا بود
باورم نمیشد
زنگ تفریح بود جیمین رفت پیش جین
منم با لیا قدم میزدم از خوشحالی داشتم میمردم
_چی شد برگشتییییییی
_نمیدونم
-وا
زنگ کلاس خورد
رفتیم نشستیم یه دختره جدید اومده بود اصلا سرشو بالا نمیاورد پایین رو نگاه میکرد
_بیا خودتو معرفی کن
_چشم
بالاخره سرشو اورد بالا
_سلام من جنی کیم هستم منو جنی صدا کنید
بهش زل زده بودم
اون منو دید داشت بهم با تعجب نگاه میکرد
باورم نمیشهههههه
گایز رزی و جنی تو دوران کودکی با هم دوست بودن همونی که رزی باهاش چت میکرد
۲۱.۴k
۲۷ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.