شهد شیرین لبانت را عسل نامیده اند

شهد شیرین لبانت را ، عسل نامیده اند
لحظه ای دور از تو بودن را ، اجل نامیده اند

من برایم معنی اش ، بوسیدن لبهای توست
آنچه را "حی علی خیر العمل" نامیده اند !

حلقه ای دورت کشیدم ، تا که مال من شوی
بعد از آن سیاره ی من را ، زحل نامیده اند !

سالها جان کندم و چیزی نگفتی ، جز سکوت !
پاسخ تلخ تو را ، عکس العمل نامیده اند

بس که پیش چشم این نامردمان خندیده ام
حاصل شب گریه هایم را غزل نامیده اند...
دیدگاه ها (۲)

کنار لب های توملکوت را به آغوشم دعوت کردمبه اندامم سوگندبه گ...

بگذار دوستت بدارم تا از اندوه دور بمانم تا از تاریکی برهمتا ...

حالا که از من دوریمراقبِ خودت باشمراقبِ اشک هایت که بی من نـ...

معبدی ساخته ام، از جانت!هر روز،به پابوسی آغوشت، می آیم! زانو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط