هنوز با خودم اینجا نشسته ام تنها
هنوز با خودم اینجا نشسته ام تنها
فرار کرده ام از زخم خنجر تن ها
اگرچه جمع بسازد همین علامت "ها "
ولی به تن که بچسبد چه میشود ؟ تنهــا!
میان جمعم و تنهاترین ضمیر"منم "
کجاست دوم شخصی؟بسازد ازمن،ما
تمام درد زمین بی کسی و تنهاییست
از ابتـدای تصـور ، از آدم و حـــوّا
و چشمهای خودش در غروب پاییزی
به خون نشسته و باران،همین جناب خدا
کمی زشانه ی خود را کسی به من بدهد
به شرط انکه نگوید که چیست نام شما
به غیر ضـجه نمی آید از دلم سخنــی
که پشت بغض پر است از ترانه و آوا
دهان من پرِ حرف است ، حال میگویند :
که با دهان پرت حرف میزنی آیا.. ؟
شبیه اشک منی ، کی به راه می افتی ؟
بیا و بغض مرا آب کن ، همیــــن حالا"...
فرار کرده ام از زخم خنجر تن ها
اگرچه جمع بسازد همین علامت "ها "
ولی به تن که بچسبد چه میشود ؟ تنهــا!
میان جمعم و تنهاترین ضمیر"منم "
کجاست دوم شخصی؟بسازد ازمن،ما
تمام درد زمین بی کسی و تنهاییست
از ابتـدای تصـور ، از آدم و حـــوّا
و چشمهای خودش در غروب پاییزی
به خون نشسته و باران،همین جناب خدا
کمی زشانه ی خود را کسی به من بدهد
به شرط انکه نگوید که چیست نام شما
به غیر ضـجه نمی آید از دلم سخنــی
که پشت بغض پر است از ترانه و آوا
دهان من پرِ حرف است ، حال میگویند :
که با دهان پرت حرف میزنی آیا.. ؟
شبیه اشک منی ، کی به راه می افتی ؟
بیا و بغض مرا آب کن ، همیــــن حالا"...
- ۲۶۳
- ۱۹ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط