/ وقتی می امد خانه، رسیده و نرسیده می رفت سراغ بچه ها
/ وقتی می امد خانه، رسیده و نرسیده می رفت سراغ بچه ها
کلی باهم حرف می زدند و بازی می کردند.
خم می شد تا روی شانه هایش بنشینند و یک دل سیر بازی کنند
بچه هاهم کم نمی گذاشتند و مرتب از سر و کولش بالا می رفتند
می خواست بچه ها کمبودی احساس نکنند.
#شهید_قربانعلی_عرب
#خاکیان_خدایی
کلی باهم حرف می زدند و بازی می کردند.
خم می شد تا روی شانه هایش بنشینند و یک دل سیر بازی کنند
بچه هاهم کم نمی گذاشتند و مرتب از سر و کولش بالا می رفتند
می خواست بچه ها کمبودی احساس نکنند.
#شهید_قربانعلی_عرب
#خاکیان_خدایی
۹۵۴
۱۴ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.