رمضان تمام شد

رمضان تمام شد...
باتمام لحظه شماری برای افطاری خوردن هایش با تمام از زیر کار در رفتن هایش...
با تمام خستگی هایش گرسنگی و تشنگی کشیدن هایش...
با تمام اشک و اه هایش با تمام گریه کردن هایش...
با تمام نماز و قرآن خواندن هایش با قرآن به سر گذاشتن هایش...
با لبخندها و خندیدن هایش با مهمانی رفتن و مهمان دعوت کردن هایش...
با شب زنده داری هایش با قدرهایش...
هرچه که بود تمام شد...
رفت تا سال بعد بیاید شایــــد...اخر میدانی کسی چه داند سال بعد کدامین همراهانمان هنوز باشند...
لحظه ها میروند از لای انگشتانمان فرو میریزند...لحظه های اخرست بیاید روراست باشیم...هم خوش گذشت هم بد گذشت اشک هایمان را در آورد...شاید تنها چند لحظه ما را به خودمان آورد...
اما تنها یک دعا می کنم در این لحظه های آخر یک دعا و آمین شما...
خدایـــــا...به حرمت آخرین لحظه های ماه مقدست...این ماه که می گذرد دوباره از تو دور نشویم...پیشت بمانیم و حداقل کمی بیشتر از سال پیش با تـــوباشیم...تا شاید بیاموزیم زندگی کردن را به عشق تـــــــــــو!
دیدگاه ها (۱)

یادمان بماند قرار بود ارباب دنیای مجازی باشیم...نه دنیای مجا...

واقعیت همین است!شبیه همند اما یک دنیا فاصله دارند...#فقیر#غن...

هستن پســـرایی که تعداد دوست دختراشون از دستشون در نرفتهچون ...

هستن دختـــرایی که نگران پاک شدن آرایششون نیستن چون آرایـــش...

پدر ناتنی من...part:³⁴𝗝𝗶_𝘆𝘂𝗻𝗴:ولی...حق...من....نمیتونم...حق....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط