هفت گنج خسروپرویز
#هفت_گنج_خسروپرویز
«هفت گنج» یا عجایب بارگاه خسروپرویز بارها در منابع مختلف نامی به میان آمده است.
«#ساسانیان» اثر «کریستین سن» یکی از منابعی است که به این عجایب اشاره کرده است و از گنج گاو، دستمال نسوز، تاج یاقوتنشان، تخت طاقدیس، طلای مشت افشار، گنج بادآورد و شطرنجی از یاقوت و زمرد به عنوان عجایب هفتگانه بارگاه پادشاه ساسانی نام برده است.
#فردوسی نیز در قصیده ای، از «هفت گنج» خسروپرویز نام میبرد.
هندیان بودایی هم به تقلید از «هفت گنج» خسروپرویز، پادشاه ساسانی، «هفت گوهر» را ترتیب داده بودند.
#گنج_گاو
کشاورز مثل هر روز، «غباز» (خیش گاو آهن) را برداشت و به سوی مزرعه حرکت کرد. به مزرعه که رسید توشه ظهر را زیر درختی گذاشت و با «غباز» به سمت راست مزرعه رفت. تا «غباز» را در زمین فرو کرد متوجه شیئی سخت شد. با دست شروع به کندن زمین کرد و ناگاه با ظرف قدیمی برخورد کرد. آن را بیرون آورد، ولی باورش نمیشد. ظرف پر از سکه بود. سکه را که نگاه کرد نام #اسکندر روی آن حک شده بود. کشاورز برای نشان دادن حسن نیت خود نسبت به پادشاه خسروپرویز ظرف را نزد او برد. شاه فورا دستور داد تا مزرعه را بکنند و ظروف دیگر را از خاک بیرون بکشند. صد کوزه نقره و طلا که مهر اسکندر بر آن حک شده بود، از خاک بیرون آمد. خسرو پرویز، این گنجینه را که یکی از عجایب هفت گانه کاخش بود، گرفت و یکی از کوزهها را به کشاورز داد. گنج را در جایی از کاخ مخفی کرد و آن را «#گنج_گاو» نامید.
#دستمال_نسوز
خسروپرویزیکی دیگر از عجایب بارگاه خسروپرویز دستمال او بود. شاه بعد از هر غذا خوردن با دستمال، دستهای خود را پاک میکرد و چون کثیف و چرب میشد آن را درون آتش میانداخت تا آتش آن را تمیز کند، دستمال پاک میشد ولی نمیسوخت. به احتمال قوی جنس این دستمال از پنبه کوهی بوده است.
#تاج_یاقوت_نشان
نشان خسرو پرویزاز دیگر عجایب کاخ او تاج خسرویی بود. تاج خسرو پرویز از مقدار زیادی طلا و مروارید ساخته شده بود. یاقوتهای به کار رفته در تاج طوری میدرخشید که به جای چراغ در شب از آن استفاده میکردند و یاقوتهایش همه جا را روشن میکرد. زمردهایش چشم افعی را کور میکرد. این تاج آنقدر سنگین بود که زنجیرهایی از طلا را از سقف آویزان کرده بودند و تاج را بر این زنجیرهای طلا بسته بودند، طوری که تاج به هنگام نشستن شاه روی سرش قرار بگیرد و سنگینی تاج را احساس نکند.
#تخت_طاقدیس
بارگاه خسروپرویزیکی دیگر از عجایب بارگاه خسرو تخت طاقدیس اوست. شکل این تخت مانند طاق بود و جنسش از عاج و نردههایش از نقره و طلا بود. سقف این تخت از زر و لاجورد بود. صور فلکی، کواکب، بروج سماوی، هفت اقلیم، صورتهای پادشاهان، مجالس بزم و شکار، بر این سقف، حک شده بود. روی آن وسیلهای برای تعیین ساعت روز نصب شده بود. چهار یاقوت، هر یک به تناسب یکی از فصول سال دیده میشد. بر بالای آن وسیله ای بود که قطراتی مانند قطرات باران را فرو میریخت و صدایی رعدآسا به گوش میرسید.
#طلای_مشت_افشار
طلای مشت افشارخسروپرویز قطعه طلایی اعجاب انگیز داشت که به طلای مشت فشار یا مشت افشار معروف بود. این قطعه طلا به اندازه مشت پادشاه و چون موم نرم بود. این قطعه زر به هر شکلی حالت میگرفت. این قطعه طلا را از معدنی در تبت برای خسرو استخراج کرده بودند و200 مثقال وزن داشت.
#گنج_باداورد
«گنج بادآورد» از عجائب دیگر دستگاه پرویز است. هنگامی که ایرانیان اسکندریه را محاصره کردند، رومیان ثروت شهر را در کشتیهائی نهادند تا به مکانی امن بفرستند، اما باد به جهت مخالف وزید و کشتی به سمت ایرانیان آمد. ثروت را به تیسفون بردند و «گنج باد آورد» نامیدند.شطرنجی از یاقوت و زمرداز عجایب دیگر دستگاه پادشاه ساسانی، شطرنج مخصوصی از جنس یاقوت و زمرد بود.خسروپرویز شاید از معدود پادشاهانی باشد که از همسرش نیز در برخی از منابع تاریخی به عنوان یکی از عجایب دربار او نامبرده شده است. در تاریخ ثعالبی به جز آنچه که در بالا اشاره شد، از زن او شیرین، قصرش تیسفون، درفش کاویانی، رامشگران دربار ساسانی، اسب خسرو به نام شبدیز و فیل سفید دربار نیز به عنوان گنجهای خسرو و عجایب دربار او یاد شده و درباره برخی از آنها توضیحاتی آمده است.
در تاریخ ثعالبی آمده است: «#شیرین و خسرو در جوانی دلباخته یکدیگر شدند، اما وقتی خسرو به پادشاهی رسید شیرین را فراموش کرد. شیرین که بار دیگر در پی جلب عشق خسرو برآمده بود، روزی در سر راه شکار او قرار گرفت و آتش عشق فراموش شده در دل خسرو روشن شد. اودر همان لحظه او را به زنی گرفت. شیرین بعد از راهیابی به کاخ پس از چندی مریم بانوی اول زرتشتیان را مسموم کرد و خود زن اول دربار شد.
»اسب خسرو
«#شبدیز» هم از دیگر عجائب کاخ اوست که در تاریخ ثعالبی از آن نامی به
«هفت گنج» یا عجایب بارگاه خسروپرویز بارها در منابع مختلف نامی به میان آمده است.
«#ساسانیان» اثر «کریستین سن» یکی از منابعی است که به این عجایب اشاره کرده است و از گنج گاو، دستمال نسوز، تاج یاقوتنشان، تخت طاقدیس، طلای مشت افشار، گنج بادآورد و شطرنجی از یاقوت و زمرد به عنوان عجایب هفتگانه بارگاه پادشاه ساسانی نام برده است.
#فردوسی نیز در قصیده ای، از «هفت گنج» خسروپرویز نام میبرد.
هندیان بودایی هم به تقلید از «هفت گنج» خسروپرویز، پادشاه ساسانی، «هفت گوهر» را ترتیب داده بودند.
#گنج_گاو
کشاورز مثل هر روز، «غباز» (خیش گاو آهن) را برداشت و به سوی مزرعه حرکت کرد. به مزرعه که رسید توشه ظهر را زیر درختی گذاشت و با «غباز» به سمت راست مزرعه رفت. تا «غباز» را در زمین فرو کرد متوجه شیئی سخت شد. با دست شروع به کندن زمین کرد و ناگاه با ظرف قدیمی برخورد کرد. آن را بیرون آورد، ولی باورش نمیشد. ظرف پر از سکه بود. سکه را که نگاه کرد نام #اسکندر روی آن حک شده بود. کشاورز برای نشان دادن حسن نیت خود نسبت به پادشاه خسروپرویز ظرف را نزد او برد. شاه فورا دستور داد تا مزرعه را بکنند و ظروف دیگر را از خاک بیرون بکشند. صد کوزه نقره و طلا که مهر اسکندر بر آن حک شده بود، از خاک بیرون آمد. خسرو پرویز، این گنجینه را که یکی از عجایب هفت گانه کاخش بود، گرفت و یکی از کوزهها را به کشاورز داد. گنج را در جایی از کاخ مخفی کرد و آن را «#گنج_گاو» نامید.
#دستمال_نسوز
خسروپرویزیکی دیگر از عجایب بارگاه خسروپرویز دستمال او بود. شاه بعد از هر غذا خوردن با دستمال، دستهای خود را پاک میکرد و چون کثیف و چرب میشد آن را درون آتش میانداخت تا آتش آن را تمیز کند، دستمال پاک میشد ولی نمیسوخت. به احتمال قوی جنس این دستمال از پنبه کوهی بوده است.
#تاج_یاقوت_نشان
نشان خسرو پرویزاز دیگر عجایب کاخ او تاج خسرویی بود. تاج خسرو پرویز از مقدار زیادی طلا و مروارید ساخته شده بود. یاقوتهای به کار رفته در تاج طوری میدرخشید که به جای چراغ در شب از آن استفاده میکردند و یاقوتهایش همه جا را روشن میکرد. زمردهایش چشم افعی را کور میکرد. این تاج آنقدر سنگین بود که زنجیرهایی از طلا را از سقف آویزان کرده بودند و تاج را بر این زنجیرهای طلا بسته بودند، طوری که تاج به هنگام نشستن شاه روی سرش قرار بگیرد و سنگینی تاج را احساس نکند.
#تخت_طاقدیس
بارگاه خسروپرویزیکی دیگر از عجایب بارگاه خسرو تخت طاقدیس اوست. شکل این تخت مانند طاق بود و جنسش از عاج و نردههایش از نقره و طلا بود. سقف این تخت از زر و لاجورد بود. صور فلکی، کواکب، بروج سماوی، هفت اقلیم، صورتهای پادشاهان، مجالس بزم و شکار، بر این سقف، حک شده بود. روی آن وسیلهای برای تعیین ساعت روز نصب شده بود. چهار یاقوت، هر یک به تناسب یکی از فصول سال دیده میشد. بر بالای آن وسیله ای بود که قطراتی مانند قطرات باران را فرو میریخت و صدایی رعدآسا به گوش میرسید.
#طلای_مشت_افشار
طلای مشت افشارخسروپرویز قطعه طلایی اعجاب انگیز داشت که به طلای مشت فشار یا مشت افشار معروف بود. این قطعه طلا به اندازه مشت پادشاه و چون موم نرم بود. این قطعه زر به هر شکلی حالت میگرفت. این قطعه طلا را از معدنی در تبت برای خسرو استخراج کرده بودند و200 مثقال وزن داشت.
#گنج_باداورد
«گنج بادآورد» از عجائب دیگر دستگاه پرویز است. هنگامی که ایرانیان اسکندریه را محاصره کردند، رومیان ثروت شهر را در کشتیهائی نهادند تا به مکانی امن بفرستند، اما باد به جهت مخالف وزید و کشتی به سمت ایرانیان آمد. ثروت را به تیسفون بردند و «گنج باد آورد» نامیدند.شطرنجی از یاقوت و زمرداز عجایب دیگر دستگاه پادشاه ساسانی، شطرنج مخصوصی از جنس یاقوت و زمرد بود.خسروپرویز شاید از معدود پادشاهانی باشد که از همسرش نیز در برخی از منابع تاریخی به عنوان یکی از عجایب دربار او نامبرده شده است. در تاریخ ثعالبی به جز آنچه که در بالا اشاره شد، از زن او شیرین، قصرش تیسفون، درفش کاویانی، رامشگران دربار ساسانی، اسب خسرو به نام شبدیز و فیل سفید دربار نیز به عنوان گنجهای خسرو و عجایب دربار او یاد شده و درباره برخی از آنها توضیحاتی آمده است.
در تاریخ ثعالبی آمده است: «#شیرین و خسرو در جوانی دلباخته یکدیگر شدند، اما وقتی خسرو به پادشاهی رسید شیرین را فراموش کرد. شیرین که بار دیگر در پی جلب عشق خسرو برآمده بود، روزی در سر راه شکار او قرار گرفت و آتش عشق فراموش شده در دل خسرو روشن شد. اودر همان لحظه او را به زنی گرفت. شیرین بعد از راهیابی به کاخ پس از چندی مریم بانوی اول زرتشتیان را مسموم کرد و خود زن اول دربار شد.
»اسب خسرو
«#شبدیز» هم از دیگر عجائب کاخ اوست که در تاریخ ثعالبی از آن نامی به
۵.۶k
۲۶ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.