تک پارتی جونگ کوک
#درخواستی_تک_پارتی_جونگ_کوک
وقتی خسته از کمپانی میاد و تو پری.ودی
*جونگ کوک اومد خونه و ا/ت خیلی دلش درد میکرد به روی خودش نیاورد و جلوی کوک لبخند میزد
جونگ کوک:من اومدم بیب
ا/ت:خوش اومدی کوکی
جونگ کوک:مرسی....وای چه بوی خوبی از اشپزخونه میاد
ا/ت:غذای مورد علاقتو درست کردم
جونگ کوک:کرسی این غذا خستگیو میبره . امروز خیلی کار کردم خسته شدم
ا/ت:انقد به خودت فشار نیار
*دل ا/ت درد اومد بغض کردی
جونگ کوک:بیب حالت خوبه؟
ا/ت:اره اره خوبم فقط دلم درد میکنه
جونگ کوک:مریض شدی؟
ا/ت:اره ولی نادیدش میگیرم که زودتر خوب شم
جونگ کوک:آها
جونگ کوک:عاا بیب من برم از توی ماشین ی چیزی بیارم
ا/ت:چی بیاری
جونگ کوک:................
جونگ کوک:گوشی گوشیمو نیاوردم
ا/ت:باشه برو
*کوک فهمید حال ت/ت خیلی بده پس رفت فروشگاه خوراکی هایی که ا/ت دوست داشت خرید سر راهشم یه عروسک فروشی دید یه خرس بنفشم خرید چون هم خودش دوست داشتم هم ا/ت
*کوک زنگ خونرو زد ا/ت رفت درو باز کرد که........
ا/ت:معلومه کجا رفتی میخواستی ی گوشی بیاریا
جونگ کوک:اومدم دیگه
ا/ت:کوکیییییییییی اینا چیهههه*خرذوق
جنگ کوک:برای بیبیم خریدم
ا/ت:خرس چرا گرفتی
جونگ کوک:دیدم قشنگه خریدم
ا/ت:واییی مرسییی
*پرید بغلش
جونگ کوک:خب اول خوراکیا یا غذا؟
ا/ت:خوراکیا
جونگ کوک:باش
ا/ت:کوکی
جونگ کوک:جونم
ا/ت:منم برات سوپرایز دارم
جونگ کوک:چی؟
ا/ت:گفتم خسته ای شیر موز درست کردم برات
جونگ کوک:راست میگییی*ذوق
ا/ت:اره
*کوکی بغلش کرد چرخوندش
ا/ت:باشه بزارم پاییم
جونگ کوک :مرسی
ا/ت:من ممنونم
*رفتین خوراکی هارو خوردین و خوابیدیم:)
اسلاید دو:خوراکی ها
اسلاید سه:عروسک خرسی
وقتی خسته از کمپانی میاد و تو پری.ودی
*جونگ کوک اومد خونه و ا/ت خیلی دلش درد میکرد به روی خودش نیاورد و جلوی کوک لبخند میزد
جونگ کوک:من اومدم بیب
ا/ت:خوش اومدی کوکی
جونگ کوک:مرسی....وای چه بوی خوبی از اشپزخونه میاد
ا/ت:غذای مورد علاقتو درست کردم
جونگ کوک:کرسی این غذا خستگیو میبره . امروز خیلی کار کردم خسته شدم
ا/ت:انقد به خودت فشار نیار
*دل ا/ت درد اومد بغض کردی
جونگ کوک:بیب حالت خوبه؟
ا/ت:اره اره خوبم فقط دلم درد میکنه
جونگ کوک:مریض شدی؟
ا/ت:اره ولی نادیدش میگیرم که زودتر خوب شم
جونگ کوک:آها
جونگ کوک:عاا بیب من برم از توی ماشین ی چیزی بیارم
ا/ت:چی بیاری
جونگ کوک:................
جونگ کوک:گوشی گوشیمو نیاوردم
ا/ت:باشه برو
*کوک فهمید حال ت/ت خیلی بده پس رفت فروشگاه خوراکی هایی که ا/ت دوست داشت خرید سر راهشم یه عروسک فروشی دید یه خرس بنفشم خرید چون هم خودش دوست داشتم هم ا/ت
*کوک زنگ خونرو زد ا/ت رفت درو باز کرد که........
ا/ت:معلومه کجا رفتی میخواستی ی گوشی بیاریا
جونگ کوک:اومدم دیگه
ا/ت:کوکیییییییییی اینا چیهههه*خرذوق
جنگ کوک:برای بیبیم خریدم
ا/ت:خرس چرا گرفتی
جونگ کوک:دیدم قشنگه خریدم
ا/ت:واییی مرسییی
*پرید بغلش
جونگ کوک:خب اول خوراکیا یا غذا؟
ا/ت:خوراکیا
جونگ کوک:باش
ا/ت:کوکی
جونگ کوک:جونم
ا/ت:منم برات سوپرایز دارم
جونگ کوک:چی؟
ا/ت:گفتم خسته ای شیر موز درست کردم برات
جونگ کوک:راست میگییی*ذوق
ا/ت:اره
*کوکی بغلش کرد چرخوندش
ا/ت:باشه بزارم پاییم
جونگ کوک :مرسی
ا/ت:من ممنونم
*رفتین خوراکی هارو خوردین و خوابیدیم:)
اسلاید دو:خوراکی ها
اسلاید سه:عروسک خرسی
۳۸.۹k
۲۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.