وقتیمافیابود
#وقتی_مافیا_بود
_این دختره هرزه رو ببر تو اتاق شکنجه
ب.ن. چ چشم
٪این دختره کی بود؟
_دوست دختر ثابقم
@¥چی؟
@تو دوست دختر داشتی
_گولشو خوردم
ولی اجوما چشمامو باز کرد
¥آهههه بیخیالش
_پدر... هانا نه دوست دخترمه... نه زنمه.. هیچیم نیس فقط... مال منه
٪چ.. ی؟
_من.. باهاش... بودم
٪چی.
_داستانش مفصله
اما اینو بدون من هانا رو دوست دارم و دوست ندارم که از دستش بدم
٪آههههه.... باشه
٪من میرم
_بچه ها بیاین به هانا زنگ بزنیم
نگرانشم
@¥باشه
1 ساعت بعد
@شارژم تموم شد
چرا جواب نمیده
¥نمیشه جواب نمیده
_اههههههه.... لعنتی
رفتم سمت اتاق شکنجه
شلاق رو برداشتم و شروع کردم به زدنش
_دختره یه کثافتتتتتت
=ایییییییییی
_خفه شوووووو بشمررررر
=200... ـ
=300.... ـ
=400.... ـ
دست از زدنش برداشتم رفتم بال
صدای زنگ در اومد
@ه...ها..هانا..هاناستتتت
_سریع رفتم درو باز کردم و هانا اومد داخل و.... بقیشو خودتون میدونید
هانا ویو
اومدم بیرون
رفتم پایین
_هانا
+..... ـ
_هه رین.... تو اتاق شکنجست
میتونی بری و هر بلایی دلت میخواد سرش بیاری
سریع از جام بلند شدم و رفتم تو اتاق شکنجه
+عوضی... حالا کی هرزست... امروز که دستت رو شد
شلاق رو گرفتم تا حد مرگ زدمش
+جیمینااااا
_جانم؟
+میتونم(درحالی کا تفنگ تو دستش بود)
_بله... گفتم که در اختیارته
+ممنون(یه تیر زد تو مغزش)
_افرین
_این دختره هرزه رو ببر تو اتاق شکنجه
ب.ن. چ چشم
٪این دختره کی بود؟
_دوست دختر ثابقم
@¥چی؟
@تو دوست دختر داشتی
_گولشو خوردم
ولی اجوما چشمامو باز کرد
¥آهههه بیخیالش
_پدر... هانا نه دوست دخترمه... نه زنمه.. هیچیم نیس فقط... مال منه
٪چ.. ی؟
_من.. باهاش... بودم
٪چی.
_داستانش مفصله
اما اینو بدون من هانا رو دوست دارم و دوست ندارم که از دستش بدم
٪آههههه.... باشه
٪من میرم
_بچه ها بیاین به هانا زنگ بزنیم
نگرانشم
@¥باشه
1 ساعت بعد
@شارژم تموم شد
چرا جواب نمیده
¥نمیشه جواب نمیده
_اههههههه.... لعنتی
رفتم سمت اتاق شکنجه
شلاق رو برداشتم و شروع کردم به زدنش
_دختره یه کثافتتتتتت
=ایییییییییی
_خفه شوووووو بشمررررر
=200... ـ
=300.... ـ
=400.... ـ
دست از زدنش برداشتم رفتم بال
صدای زنگ در اومد
@ه...ها..هانا..هاناستتتت
_سریع رفتم درو باز کردم و هانا اومد داخل و.... بقیشو خودتون میدونید
هانا ویو
اومدم بیرون
رفتم پایین
_هانا
+..... ـ
_هه رین.... تو اتاق شکنجست
میتونی بری و هر بلایی دلت میخواد سرش بیاری
سریع از جام بلند شدم و رفتم تو اتاق شکنجه
+عوضی... حالا کی هرزست... امروز که دستت رو شد
شلاق رو گرفتم تا حد مرگ زدمش
+جیمینااااا
_جانم؟
+میتونم(درحالی کا تفنگ تو دستش بود)
_بله... گفتم که در اختیارته
+ممنون(یه تیر زد تو مغزش)
_افرین
- ۶.۵k
- ۱۵ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط