گفته بود اولینَ ش
گفته بود اولینَش
"من" هستم!
باورش کردم
افتخار هم میکردم
اولینِ کسےبودن،
آخ که عجب لذتے دارد!
آهنگ گوش میکردیم،
بغض میکرد...
کافه میرفتیم،
بغض میکرد...
قدم میزدیم،
بغض میکرد...
حتی لحظه اے هم که بوسیدمش،
بغض کرد...
یک جاےکار میلنگید!
"من شبیهِ اولین ها نبودم..."
"من" هستم!
باورش کردم
افتخار هم میکردم
اولینِ کسےبودن،
آخ که عجب لذتے دارد!
آهنگ گوش میکردیم،
بغض میکرد...
کافه میرفتیم،
بغض میکرد...
قدم میزدیم،
بغض میکرد...
حتی لحظه اے هم که بوسیدمش،
بغض کرد...
یک جاےکار میلنگید!
"من شبیهِ اولین ها نبودم..."
۴۳۴
۲۳ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.