شعرهاے من چشم دارند
شعرهاے من چشم دارند
حتےچشم هاے شعرم را
که می بندم
تو بر کلماتم راه مےافتے
و مے رقصے
خواب هم که باشم
صداے تق تق کفش هات
در سرسراے خوابم مے پیچد
کور که نیستم
گل قشنگم
آمدنت را تماشا مےکنم
و این لبخند براےتوست
حتےچشم هاے شعرم را
که می بندم
تو بر کلماتم راه مےافتے
و مے رقصے
خواب هم که باشم
صداے تق تق کفش هات
در سرسراے خوابم مے پیچد
کور که نیستم
گل قشنگم
آمدنت را تماشا مےکنم
و این لبخند براےتوست
۷۵۳
۲۳ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.