بچه میخوام

پارت⁴/²
صبح شود

یارنا وقتی بیدار شود احساس خوبی داشت وقتی میخواست بلند بشه دلش درد کرد توی دلش فخش میداد
یارنا : اخ دلم ایی کوک خدا لعنت کنه

کوک که کم کم بلند می‌شود و دید که یارنا درد داره که بغلش کرد و برد توی وان و دلش رو ماساژ میداد وقتی تموم کردن از حموم امد بیرون و لباس ها رو پوشیدن و کوک برای زیبا ترین همسر مهربان درست کرد .

کوک: این هم صبحونه خوشمزه برای خانوم خوشمزه

یارنا: وااااییی مرسی

کوک: خوش جونت عشق من


یارنا : اهومم چقدر خوشمزه س تو باید اشپز می‌شودی

کوک: شاید اون موقع هم شودم

یارنا : امروز نمیری سر کار

کوک: نه امروز روز تعطیل

یارنا: اخجوووونننن یعنی امروز پیشم میمونی

کوک لبخند زد: اره شیر موزم

یارنا : خوب من برنامه ریزی کردم برای امروز

کوک: کی برنامه چیدی😳

یارنا : دیگه من زن جونگکوک هستم هاا 😁

کوک: باشه امروز در اختیار تو هستم ملکه من

بعد صبحونه خوردن رفتن تلویزیون و سینما گذاشتن که ببین

وقتی چیپس و پفک نوشیدنی . آوردن و فیلم گذاشتن

وسط فیلم یارنا حالیش بد شود و رفت دستشویی و بالا آورد

کوک هم ترسید و رفت دنبالش و موهاشو گرفت که راحت میتونه بالا بیاره

کوک: خوبی عشقم چی شود

یارنا: اره خوبم شاید بخاطر دیروز غذا با لواشک و چیپس ازین چیزا باشه

کوک: اووف مردم از ترس بیا بریم دکتر خوب

یارنا : نمیخواد فردا خوب میشم

کوک: مطمئنی

یارنا: اره بابا

کوک: باشه
دیدگاه ها (۵)

بچه میخوام

برین رای بدین😫😫عقبیممممممم

بچه میخوام

بچه میخوام

زور و عشق پارت ۷

کیوت ولی خشن پارت ۱۸خشکت زدجونگکوک دو تا برداشتکوک : مرسی آق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط