در آتش سوختی و ساختی افسانه ای دیگر
در آتش سوختی و ساختی افسانهای دیگر
میان شعلهای دیگر، شدی پروانهای دیگر
.
« بسوزیم و بسازیم »، این قرارِ قصه بود، اما
#تو_میسوزی_و_میسازند_خانها_خانهای_دیگر
دوباره اشک میباریم و میآید به گوش از دور
صدای جغدها این بار از ویرانهای دیگر
سخنها، #نوشداروهای_بعد_از_مرگ_سهرابند
بیاید کاش #تدبیری کُند، فرزانهای دیگر
اگر دیدی، به عاقلها بگو که چارهای باید
که در این چاه، سنگ انداخته، دیوانهای دیگر
من از بیگانگان نالیدهام اما بگو این زخم،
از آنِ آشنایی بود یا بیگانهای دیگر؟
کبوتر سوخت، شاید تا رسد سودی به صیادی
که اینجا دامِ دیگر پهن کرد و دانهای دیگر
#کمی_ای_کاش_انسانتر_شویم ، ای کاش برخیزیم
از این آوارها، با غیرت مردانهای دیگر
من امشب معنیت را ای #پدر ! احساس کردم که
نمییابم برای اشکهایم شانهای، دیگر
#شهیدی ؛ شعلهها این را شهادت دادهاند، ای مرد!
تو از آتش به جنت میرسی، ... پروانهای، دیگر
#قاسم_صرافان
#آتش_نشان
#قهرمان_من
#پلاسکو
#تهران
#تهران_تسلیت
#تدبیر_و_امید
#دولت_تدبیروامید
#سلفی
#فرهنگ
#فقر_فرهنگی
#یه_ذره_آدم_بشیم
میان شعلهای دیگر، شدی پروانهای دیگر
.
« بسوزیم و بسازیم »، این قرارِ قصه بود، اما
#تو_میسوزی_و_میسازند_خانها_خانهای_دیگر
دوباره اشک میباریم و میآید به گوش از دور
صدای جغدها این بار از ویرانهای دیگر
سخنها، #نوشداروهای_بعد_از_مرگ_سهرابند
بیاید کاش #تدبیری کُند، فرزانهای دیگر
اگر دیدی، به عاقلها بگو که چارهای باید
که در این چاه، سنگ انداخته، دیوانهای دیگر
من از بیگانگان نالیدهام اما بگو این زخم،
از آنِ آشنایی بود یا بیگانهای دیگر؟
کبوتر سوخت، شاید تا رسد سودی به صیادی
که اینجا دامِ دیگر پهن کرد و دانهای دیگر
#کمی_ای_کاش_انسانتر_شویم ، ای کاش برخیزیم
از این آوارها، با غیرت مردانهای دیگر
من امشب معنیت را ای #پدر ! احساس کردم که
نمییابم برای اشکهایم شانهای، دیگر
#شهیدی ؛ شعلهها این را شهادت دادهاند، ای مرد!
تو از آتش به جنت میرسی، ... پروانهای، دیگر
#قاسم_صرافان
#آتش_نشان
#قهرمان_من
#پلاسکو
#تهران
#تهران_تسلیت
#تدبیر_و_امید
#دولت_تدبیروامید
#سلفی
#فرهنگ
#فقر_فرهنگی
#یه_ذره_آدم_بشیم
۷۳۸
۰۱ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.