part
part:⁷⁷
_________♡_______
لورا: من کیم لورا هستم ۱۷ ساله پیش وقتی من ۱ سالم بود پدر مادرم به قتل رسیدند اون به بعد من و پرورشگاه بزرگ شدم تل الان که اومدم کلانتری برای پیدا کردن قاتل پدر مادرم بعد از ۱ ماه به مت زنگ ژدن گفتن که این آقا قاتل پدرمادرمع
جونگکوک: چی میگی قاتل چیه...
قاضی: ساکت باش... چه روزی پور مادرت به قتل رسیدند
لورا: ۱۱ آوریل
قلضی: یه مورد قتل داشتیم اون روز و اون سال آقای جئون جونگکوک لطفا از خودتون دفاع کنید
جونگکوک: اون روز من تو خونم بودم و جایی نرفتم همه ی این تهمت ها دوره
قاضی : گزارش شد بو.د وقتی جس.د آقای کیم تهیونگ پیدا شد روس بدنش پر از زخم و کبودی بودو این نشون میده شما قبل از کشتن اون باهاش درگیر شدی
جونگکوک: از کجا میدونی من با اون دعوا کردم
قاضی: چون روی بدن شما هم جای کبودی پ زخم هست
جونگکوک: نه نه این مال یه چیز دیگه هس
لورا: آقای قاضی دوروغ میگه کار خودشه اون قاتله
قاضی :باشه آروم باش... آقای جئون وقتی ما شما رو دستگیر کردیم یه چاقو و یه تفنگ همراهتون بود اونم بدون مجوز
جونگکوک: نه اونا مال من نیستن
قاضی :انکار نکن دیگه دستت رو شده
لورا: انتقام این همه سال رو ازت میگیرم
جونگکوک: خفه شو بابا هیچ غلطی نمیتونی کنی
قاضی: بیرونشون بیرون
جونگکوک رفت بیرون
لورا: آقای قاضی چه حکمی میدین
قاضی: حکم اعدامه
لورا: *لبخند و ذوق* ممنونم خدافظ
(۵روز بعد)
لورا" بلاخره روز اعدام رسید بلاخره به آرزوم رسیدم آماده شدم رفتم سمت دادگاه تا اعدامش ار نزدیک ببینم رفتم داخل جونگکوک رو آوردن رفت رو چهار پایه و طناب رو انداختن گردنش و چهار پایه رو از زیر پاش کشیدن و آخرین نفس هاشم کشید
و با یه معرفی عشق به دوست این اتفاقات افتاد و در آخر سرنوشت همه مرگه
_____________________________________
پایان
_____________________________________
_________♡_______
لورا: من کیم لورا هستم ۱۷ ساله پیش وقتی من ۱ سالم بود پدر مادرم به قتل رسیدند اون به بعد من و پرورشگاه بزرگ شدم تل الان که اومدم کلانتری برای پیدا کردن قاتل پدر مادرم بعد از ۱ ماه به مت زنگ ژدن گفتن که این آقا قاتل پدرمادرمع
جونگکوک: چی میگی قاتل چیه...
قاضی: ساکت باش... چه روزی پور مادرت به قتل رسیدند
لورا: ۱۱ آوریل
قلضی: یه مورد قتل داشتیم اون روز و اون سال آقای جئون جونگکوک لطفا از خودتون دفاع کنید
جونگکوک: اون روز من تو خونم بودم و جایی نرفتم همه ی این تهمت ها دوره
قاضی : گزارش شد بو.د وقتی جس.د آقای کیم تهیونگ پیدا شد روس بدنش پر از زخم و کبودی بودو این نشون میده شما قبل از کشتن اون باهاش درگیر شدی
جونگکوک: از کجا میدونی من با اون دعوا کردم
قاضی: چون روی بدن شما هم جای کبودی پ زخم هست
جونگکوک: نه نه این مال یه چیز دیگه هس
لورا: آقای قاضی دوروغ میگه کار خودشه اون قاتله
قاضی :باشه آروم باش... آقای جئون وقتی ما شما رو دستگیر کردیم یه چاقو و یه تفنگ همراهتون بود اونم بدون مجوز
جونگکوک: نه اونا مال من نیستن
قاضی :انکار نکن دیگه دستت رو شده
لورا: انتقام این همه سال رو ازت میگیرم
جونگکوک: خفه شو بابا هیچ غلطی نمیتونی کنی
قاضی: بیرونشون بیرون
جونگکوک رفت بیرون
لورا: آقای قاضی چه حکمی میدین
قاضی: حکم اعدامه
لورا: *لبخند و ذوق* ممنونم خدافظ
(۵روز بعد)
لورا" بلاخره روز اعدام رسید بلاخره به آرزوم رسیدم آماده شدم رفتم سمت دادگاه تا اعدامش ار نزدیک ببینم رفتم داخل جونگکوک رو آوردن رفت رو چهار پایه و طناب رو انداختن گردنش و چهار پایه رو از زیر پاش کشیدن و آخرین نفس هاشم کشید
و با یه معرفی عشق به دوست این اتفاقات افتاد و در آخر سرنوشت همه مرگه
_____________________________________
پایان
_____________________________________
- ۷.۰k
- ۲۱ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط