chand Party
chand Party:
یونگی: بیب خودت میدونی نمیتونم بدون بغل کردنت بخوابم(بم)
ا/ت: به من ربطی نداره
یونگی: درو باز میکنی یا بشکونمش(بم)
ا/ت: دیدم واقعا داره به در ضربه میزنه پس
باشه، باشه الان در رو باز میکنم
همین که در رو باز کردم یونکی دوتا دستاشو دو طرف صورتم گذاشت و شروع کرد وحشیانه بوسیدنم و همونجور که میبوسیدم بدون اینکه لباش رو برداره بردم سمت تخت و ادامه داد و بالاخره بعد از ۱۰ دقیقه ول کرد
ا/ت: خفه شدم بسه (نفس نفس)
یونگی: اممم لبات خیلی خوبن بیب(بم)
ا/ت: تو دیگه چی هستی
یونگی: گرفتمش تو بغلم و....
اوممم عاشقتم بیبی(بم)
ا/ت: منم همینطور
🤍✨
یونگی: بیب خودت میدونی نمیتونم بدون بغل کردنت بخوابم(بم)
ا/ت: به من ربطی نداره
یونگی: درو باز میکنی یا بشکونمش(بم)
ا/ت: دیدم واقعا داره به در ضربه میزنه پس
باشه، باشه الان در رو باز میکنم
همین که در رو باز کردم یونکی دوتا دستاشو دو طرف صورتم گذاشت و شروع کرد وحشیانه بوسیدنم و همونجور که میبوسیدم بدون اینکه لباش رو برداره بردم سمت تخت و ادامه داد و بالاخره بعد از ۱۰ دقیقه ول کرد
ا/ت: خفه شدم بسه (نفس نفس)
یونگی: اممم لبات خیلی خوبن بیب(بم)
ا/ت: تو دیگه چی هستی
یونگی: گرفتمش تو بغلم و....
اوممم عاشقتم بیبی(بم)
ا/ت: منم همینطور
🤍✨
- ۶.۶k
- ۰۶ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط