*سناریو سانزو پارت ۳ *

*سناریو سانزو پارت ۳ *
تو با سانزو رفتین خونه سانزو خیلی خونه بزرگی بود و تم مشکی داشت
ا.ت = سانزووو خیلیی خونتتت قشنگهه
سانزو = چشات قشنگ میبینه
رفتین تو خونه و سانزو رفت لباسش رو عوض کنه که نتونست پیداش کنه
سانزو = گوه توش نیستش لباسم
ا.ت = چیزی گم کردی
سانزو = اععع اره لباسمو
ا.ت = میخوای برات پیداش کنم
سانزو = اععع نه چون تمام مدت تو دستم بود
ا.ت = تو دلش ( خرفت )
سانزو = بیب واست ی برنامه دارم
ا.ت = چیه برنامت
سانزو = من شبا دیر میام تو شام و ناهار رو باید برام حاضر کنی و من از غذا های نودلی خیلی خوشم میاد همین طور غذاهای تند
ا.ت = تو دلش (این که همه چی هم دوست داره بعدشم مگه من کزتم هی غذا درست کنم )
سانزو = من برم ساعت ۱۱ شب میام بای بیبی گرل من :)
ا.ت = چیییی چخبرته ساعت ۱۱ شب میای مگه میخوای بری کلاب هااا
سانزو = ی کاری هس که بعدن بیبیم میفهمه (منظورش تویی)
ا.ت = باشه برو بای
سانزو میره و تو توی خونش تنها میمونی که یهو ی خدمت کار میاد
خدمت کار = هی تو کی هستی که اقای هاروچیرو بهت میگه بیبی هاااا چکارش کردی عوضیی تهریکش کردی
ا.ت = هوی گنده تر از خودت حرف نزد بعدشم من کاری نکردم نمیدونم خودش عاشقم شد
خدمت کار = اقای هاروچیرو به این آسونی عاشق ی خانم نمیشه اون فقط منو میخواد
ا.ت = سه بار ، اگه میخواستت بهت میگفت بیبی یا بیبی گرل


خو اینم از پارت ۳
سایونارا موچی هام :)