دلبر عزیز شده

دلبر عزیز شده🍷🖤
Part_9
ویو تهیونگ
داشتم میرفتم بیرون م برم دنبال کوکی باهم بریم بارکه این کنه باز اومد بهم چسبید
*خرشرک کوجا موخوهایی بری؟
_هو ب ت چ؟ بعدم قیافتو اینقد کیوت نکن بگو چی میخوای؟
*داداشی میخوام آیو بیاد خونمون ولی نمیخوام تنها با اسنپ بیاد میخوام خودم برم دنبالش منو میبری؟
_میبرم، ولی چ کاریه همونجا بمونین
*نه میخوام کلی چیز نشونش بدم
_باشه
نمیدونم چرا ب این راحتی قبول کردم نمیدونم هروقت اسم آیو میاد نرم میشم(نرم نشو ب این زودی غمگین میشه🥲)
_جنی من رفتما
*اومدم
تو راه اول رفتم دنبال کوک
نمیدونم ولی حس میکنم جنی رو کوک کراش باشه ولی هرچی باش بوش درمیاد
جنی رو رسوندم در خونه آیو رفت دنبالش اومد داخل ماشین
یا جد کیم هااااا
این چقد ژزاب شدهههههههه!
من این دختر میخوام
محوش شده بودم ک
+سلام آقای کیم سلام آقای جئون
_سلام
~سلام
دختره تعجب کرده بود
تمام مدتی ک داشتم میرسوندمشون خونه زیرچشمی همو میپاییدیم(اووو عاشق نشینا زودههه)
_رسیدیم
*ممنون داداش گلم (لپشو بوسید)
_اه چندش بیا برو
*آخرش بیام یا برم؟
میخواستم چیزیش بگم ک کوک با خنده نگامون کرد جنی دست و پاشو گم کرد دست آیو رو گرف داشت میرفت ک آیو
+ممنون آقای کیم خدافظ(دست تکون دادن)
چرا این اینقدر کیوته؟
چرااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟
~چیشده نکنه عاشق شدی همش نگات رو خانوم لی
بود؟
_کوک دس رو دلم نزار ک خونه