part56

نننههههههههه
تهیونگ آروم باش الان زنگ میزنم به ا/ت
نه ساعت ۳ چطور میتونم زنگ بزنم
یعنی داره چیکار میکنه؟ بیداره؟ خوابه؟
اگر بیدار باشه یعنی چیکار داره میکنه فیلم میبینند یا غذا میخورند
بلند شدم رفتم آشپزخونه یه لیوان آب خوردم بعد رفتم تو اتاق تهیان
تهیونگ: عشقم چیکار میکنی؟
تهیان: فردا امتحان دارم ولی یاد نمیگیرم
تهیونگ: بیا من بهت یاد بدم
تهیان: نه تو فردا میخوای بری شرکت باید بری بخوابی
تهیونگ: خوابم نمیاد
تهیان: ا/ت کجاست امشب نمیاد
تهیونگ:خب که چی؟
تهیان: دیوونه شدی
تهیونگ: نه
تهیان: خب چرا میگی خب که چی من فقط پرسیدم ا/ت کجاست
تهیونگ: خونه دوست پسر ایده آل عمو جونهو برای ا/ت خوابیده
تهیان: چی؟
تهیونگ: هیچی
تهیان: ا/ت دوست پسر داره؟
تهیونگ: اره
تهیان: پسره خوشتیپه
تهیونگ: خیلی خب فراموشش کن بیا بخونیم

ساعت ۸
شرکت بودم
چرا نمیاد
ا/ت: تهیونگ من اومدم
تهیونگ: دیر کردی؟
ا/ت: دیشب یکم بد خوابیدم
تهیونگ: باشه بیا سرکارت
ا/ت: دلم خیلی برات تنگ شده بود
منم همینطور خیلی دلم برات تنگ شده بود
تهیونگ: اومم
ا/ت: تو چی دلت برام تنگ نشده بود؟
تهیونگ: خب راستش خیلی کار داشتم به تو فکر نکردم
ا/ت: ولی من دیروز کامل داشتم به تو فکر میکردم
خب چرا رفتی خونه اون پسره خوابیدی
ا/ت: به چیزی فکر میکنی؟
تهیونگ: نه ناخناتو ببینم
ا/ت: خوبه
تهیونگ: ا/ت وقتی هرکاری خودت دوست داری انجام بدی چرا از من میپرسی؟
ا/ت: یعنی چی؟
تهیونگ: من این هارو انتخاب کردم؟
ا/ت: خب فکر کردم برات مهم نیست
تهیونگ: اگر برام مهم نبود انتخاب نمیکردم
ا/ت: فکر کردم یادت رفته
تهیونگ: نه ولی فکر کنم من برای تو مهم نیستم.
ا/ت: نه تهیونگ من عاشقتم تو آرایشگاه که بودم جانوز گفت این بزن
تهیونگ: یعنی تو حرف جانوز قبول کردی حرف منو نه؟
ا/ت: ببخشید من میرم تغییرش میدم
تهیونگ: لازم نیست
ا/ت: حس میکنم امروز حالت خوب نیست چیزی شده
تهیونگ: نه برو سرکارت
ا/ت: باشه

چند ساعت بعد
از جلسه اومدم بیرون
منشی: آقای کیم یک نفر اومده با خانم کیم کار داره خانم کیم کجا هستند؟
تهیونگ: کجاست؟
منشی: اونجا
جانوز: سلام
تهیونگ: سلام شما؟
جانوز: من یانگ هستم
تهیونگ: یانگ؟
جانوز: بله با کیم ا/ت کار داشتم
تهیونگ: سرش شلوغه
جانوز: میتونید این کلاه بهش بدید
تهیونگ: کلاه؟
جانوز: بله دیشب تو خونه من گذاشته بود
تهیونگ: ا/ت دیشب خونه جانوز بوده تو کی هستی؟
جانوز: من یانگ جانوزم
تهیونگ:تو؟ جانوزی؟
جانوز: بله شما کی هستید
تهیونگ: کیم تهیونگ
جانوز: دوست پسر ا/ت وایی اقای کیم من خیلی دوست داشتم شمارو از نزدیک ملاقات کنم
تهیونگ: دیدی دیگه میتونی بری
جانوز: ا/ت خیلی از شما خوب میگه خیلی دوست داره
تهیونگ: میدونم
جانوز: دیشب...
دیدگاه ها (۲)

part57

part58

part55

part54

love Between the Tides³⁴شب برگشتم خونه ا/ت: تهیونگ تهیونگ: ت...

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط