کودک من گم بود پشت یک نقاشیبا مداد رنگی و خطوطی در همکه نفهمد هر کس این نیاز مبهمیا خمیر بازیهر چه دیدی که نباید بسازییا یه خواب رنگیکه به شب می بازییا یه توپ بادی که هوا میدادی...حس یک مسخ عجیب در پس بیداری