سرنوشت
"سرنوشت "
p,30
.
.
.
۱۰ مین بعد ...
.
ماشین جیهوپ جلوی کلبه ی چوبی ای که تابلو ی سبزی داشت و روبه روی دریا بود وایستاد..... همگی از ماشین ها پیاده شدیم و رفتیم توی کلبه ...دور یک میز نشستیم ...
.
جیمین : جولیا؟؟
.
جولیا : جیمین؟
.
جیمین : جولیا تو اینجا چیکار میکنیی؟
.
یهو ی دختری که جیمین میگفت اسمش جولیاست پرید تو بغل جیمین ... همه از جمله کوک از تعجب چشماش گرد شده بود....
جولیا تا به خودش اومد سریع از جیمین فاصله گرفت .. ( نکته جولیا همون منشی دفتر کوکه که کوک و ا/ت فهمیده بودن اینا باهم اهم اهمن )
.
جولیا : ام اهم سلام آقای جئون ..
.
کوک : سلام خانوم هوانگ ... تعطیلات خوش میگذره ؟
.
من که هنوز تو باغ نبودم و از هیچی خبر نداشتم به کوک نگاه کردم ..
.
ا/ت : ها؟
.
کوک : ا/ت ایشون خانوم هوانگ منشی دفتر من هستن ( چشمک )
.
ا/ت.: اهاااا سلام خوشبختم
.
جولیا : منم همینطور ( لبخند )
.
ا/ت خب اهم تهیونگ میتونی بیای پیش منو و کوک بشینی و بزاری که جیمین و جولیا کنار هم بشینن .. بیاا
.
جولیا :( خجالت ) ام چیزه اشکالیم نداره بزارید آقای کیم راحت باشن من می.......
.
ا/ت : نه نه نه نه ته بلند شو
.
هر جوری که شده ته رو بلند کردم و آوردم پیش خودم ...
.
کوک : ( اروم دم گوشم ) خوب کارتو بلندیاااا
.
ا/ت: ....
.
.
.
p,30
.
.
.
۱۰ مین بعد ...
.
ماشین جیهوپ جلوی کلبه ی چوبی ای که تابلو ی سبزی داشت و روبه روی دریا بود وایستاد..... همگی از ماشین ها پیاده شدیم و رفتیم توی کلبه ...دور یک میز نشستیم ...
.
جیمین : جولیا؟؟
.
جولیا : جیمین؟
.
جیمین : جولیا تو اینجا چیکار میکنیی؟
.
یهو ی دختری که جیمین میگفت اسمش جولیاست پرید تو بغل جیمین ... همه از جمله کوک از تعجب چشماش گرد شده بود....
جولیا تا به خودش اومد سریع از جیمین فاصله گرفت .. ( نکته جولیا همون منشی دفتر کوکه که کوک و ا/ت فهمیده بودن اینا باهم اهم اهمن )
.
جولیا : ام اهم سلام آقای جئون ..
.
کوک : سلام خانوم هوانگ ... تعطیلات خوش میگذره ؟
.
من که هنوز تو باغ نبودم و از هیچی خبر نداشتم به کوک نگاه کردم ..
.
ا/ت : ها؟
.
کوک : ا/ت ایشون خانوم هوانگ منشی دفتر من هستن ( چشمک )
.
ا/ت.: اهاااا سلام خوشبختم
.
جولیا : منم همینطور ( لبخند )
.
ا/ت خب اهم تهیونگ میتونی بیای پیش منو و کوک بشینی و بزاری که جیمین و جولیا کنار هم بشینن .. بیاا
.
جولیا :( خجالت ) ام چیزه اشکالیم نداره بزارید آقای کیم راحت باشن من می.......
.
ا/ت : نه نه نه نه ته بلند شو
.
هر جوری که شده ته رو بلند کردم و آوردم پیش خودم ...
.
کوک : ( اروم دم گوشم ) خوب کارتو بلندیاااا
.
ا/ت: ....
.
.
.
- ۳۴.۳k
- ۲۲ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط