تو زندگیمون بیشتر از همه چیز به شب اطمینان کردیم ...
تو زندگیمون بیشتر از همه چیز به #شب اطمینان کردیم ...
همهی شبایی که چشامونو بستیم و تنمونو سپردیم به #خواب،
میدونستیم این #روحی که داره از تن جدا میشه،
ممکنه دیگه هرگز برنگرده ولی همیشه #آرامش خواب اونقدری بوده که با زیر سر گذاشتن بزرگترین ترس دنیا، روحمونو سپردیم بهش ...
#دوست_داشتنت مثل تکیه زدن به #پرتگاهه ،
مثل پا گذاشتن رو لغزندهترین سنگ درست لبهی یه درهی عمیق،
مثل نشستن رو ریل قطار ،
مثل #چشم بسته رد شدن از خیابون.
دل سپردن بهت ، درست مثل همون لحظه های قبل خوابه، همیشه این احتمال هست که هیچ برگشتی وجود نداشته باشه
اما اون آرامشه ،
اون رها شدنه ،
باعث میشه به هر اتفاقی که ممکنه بعدش بیفته تن بدی ...
همهی شبایی که چشامونو بستیم و تنمونو سپردیم به #خواب،
میدونستیم این #روحی که داره از تن جدا میشه،
ممکنه دیگه هرگز برنگرده ولی همیشه #آرامش خواب اونقدری بوده که با زیر سر گذاشتن بزرگترین ترس دنیا، روحمونو سپردیم بهش ...
#دوست_داشتنت مثل تکیه زدن به #پرتگاهه ،
مثل پا گذاشتن رو لغزندهترین سنگ درست لبهی یه درهی عمیق،
مثل نشستن رو ریل قطار ،
مثل #چشم بسته رد شدن از خیابون.
دل سپردن بهت ، درست مثل همون لحظه های قبل خوابه، همیشه این احتمال هست که هیچ برگشتی وجود نداشته باشه
اما اون آرامشه ،
اون رها شدنه ،
باعث میشه به هر اتفاقی که ممکنه بعدش بیفته تن بدی ...
۲.۱k
۱۶ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.