Pin
Pin
Part1🫀☺️💋😶
پارت اول {در خفا عاشقتم }
ویو کوک
خستم
چرا نمیزارن بمیرم ها
خستم کردینننننننهن
میشنوی دنیااالاال
آخهدبا مرگ منم کار دارین
منو بر داشتین آوردین تیمارستان کوفتیییییییی
اینا هم که همش دستام رو میبندن
ایشششسسسسسسسسسس
ا.ت : سلام آقای جئون من ا.ت هستم پرستار جدید شما
کوک : توهم از اون وحشی هایی که میخوام بگم بهم روانی یا دستان رو ببندن « سرد »
ا.ت : آقای جئون از نظر من این کار وحشی گری هست
به نظر اگر با شما مهربون باشم شما هم با من با خوبی رفتار میکنین
هیچ کس روانی یا. دیوانه نیست از نظر من کسایی که در تیمارستان هستن از آدما یبیرون مهربان ترن میدونین چرا
کوک : داشتم با تعجب به حرفاش گوش میدادم
کوک : نه چرا
ا.ت : چون کسایی که اینجان درد کشیدن
ولی کسایی که بیرون هستن بهشون درد دادن
☺️☺️ولی من اینجام تا کمکتون کنم تا دردی که بهتون دادن رو فراموش کنید
اگه خواستید میتونید باهام صحبت کنید
کوک : حتما ولی مشه فردا 😶
ا.ت : حتما
یه سری به ته بزنیم
لعنتییییی تخت بوش رو میده کل خونه اون هستتتتتتتت
بطری ویسکی رو دوباره سر کشید کوک رو دید که پشت پیانو نشسته و داره ملودی همیشگی رو میزنه
ول یمتوجه لرزش شونه هاشو شد
ته : کوک کوکییییی من اشتباه کردم
گریه نکن
دلم برات تنگ شده
باور کن الان دوست دارمممممممم
دارم از دوریت دیوانه میشم در صورتی که خودم فرستادمت اونجا
خیلی بهت سخت میگیرن
کوکی تو میخواستی خودت رو بکشی
البته حق داشتی
با کارهایی که من باهات کردم نمیکردی عجیب بود
......
از مستی بیهوش شد
ویو کوک فردا صبح
ا.ت : سلاااامنمم 🫀
کوک : سلام «نرم تر از قبل »
ا.ت : میخوای شروع کنی
کوک : بله
همیچی از سه سال پیش شروع شد
فلش بک
کوک : بابا گفتم نمیخوام بیاممممممم
ب.ک : باید بیاییییی
کوک : چرا مگه کجا میخوایم بریممممم
ب.ک: خونه کیم. رغیبم
کوک : باش باشه میام میام 😁😁😁
ب.ک : میدونم از ته خوشت میاد ولی نباید بیاد
کوک : ای بابا باشه
رسیدن اونجا
لعنتییییی چقدر جذابی تو اخعه. خوداااااا.
ویو ته
اهههه جین گفتم نمیخوام بازیش بدمممممممم
جین : باید اینکار رو برای بابا و شرکت انجام بدیییی
فقط دو ساله دوسال تو سال اول موخشو بزن و تو سال دوم ازدواج وکالت گرفتن شرکت و تماممممممممم
ته : اون پسر آدم نیست
جین : میدونم ولی نمیشه تازه نامژ کمک میکنه
نامی : منو وارد این بازی نکن
رفتن از اتاق پایین
ب.ک و کوک : سلام ☺️
ته نامی جین ب.ت : سلام 🤗
بچه ها شما برید بالا
کوک . ته . جین .نامی : باشه
ته ؛ خب خودت رو معرفی کن
کوک : من جونگ کوکم میتونین کوک صدام کنین
جین . منم جینم
نامی . منم نامجونم ولی بهم میگن نامی
ته . منم تهیوتگم بهم میگن ته
Part1🫀☺️💋😶
پارت اول {در خفا عاشقتم }
ویو کوک
خستم
چرا نمیزارن بمیرم ها
خستم کردینننننننهن
میشنوی دنیااالاال
آخهدبا مرگ منم کار دارین
منو بر داشتین آوردین تیمارستان کوفتیییییییی
اینا هم که همش دستام رو میبندن
ایشششسسسسسسسسسس
ا.ت : سلام آقای جئون من ا.ت هستم پرستار جدید شما
کوک : توهم از اون وحشی هایی که میخوام بگم بهم روانی یا دستان رو ببندن « سرد »
ا.ت : آقای جئون از نظر من این کار وحشی گری هست
به نظر اگر با شما مهربون باشم شما هم با من با خوبی رفتار میکنین
هیچ کس روانی یا. دیوانه نیست از نظر من کسایی که در تیمارستان هستن از آدما یبیرون مهربان ترن میدونین چرا
کوک : داشتم با تعجب به حرفاش گوش میدادم
کوک : نه چرا
ا.ت : چون کسایی که اینجان درد کشیدن
ولی کسایی که بیرون هستن بهشون درد دادن
☺️☺️ولی من اینجام تا کمکتون کنم تا دردی که بهتون دادن رو فراموش کنید
اگه خواستید میتونید باهام صحبت کنید
کوک : حتما ولی مشه فردا 😶
ا.ت : حتما
یه سری به ته بزنیم
لعنتییییی تخت بوش رو میده کل خونه اون هستتتتتتتت
بطری ویسکی رو دوباره سر کشید کوک رو دید که پشت پیانو نشسته و داره ملودی همیشگی رو میزنه
ول یمتوجه لرزش شونه هاشو شد
ته : کوک کوکییییی من اشتباه کردم
گریه نکن
دلم برات تنگ شده
باور کن الان دوست دارمممممممم
دارم از دوریت دیوانه میشم در صورتی که خودم فرستادمت اونجا
خیلی بهت سخت میگیرن
کوکی تو میخواستی خودت رو بکشی
البته حق داشتی
با کارهایی که من باهات کردم نمیکردی عجیب بود
......
از مستی بیهوش شد
ویو کوک فردا صبح
ا.ت : سلاااامنمم 🫀
کوک : سلام «نرم تر از قبل »
ا.ت : میخوای شروع کنی
کوک : بله
همیچی از سه سال پیش شروع شد
فلش بک
کوک : بابا گفتم نمیخوام بیاممممممم
ب.ک : باید بیاییییی
کوک : چرا مگه کجا میخوایم بریممممم
ب.ک: خونه کیم. رغیبم
کوک : باش باشه میام میام 😁😁😁
ب.ک : میدونم از ته خوشت میاد ولی نباید بیاد
کوک : ای بابا باشه
رسیدن اونجا
لعنتییییی چقدر جذابی تو اخعه. خوداااااا.
ویو ته
اهههه جین گفتم نمیخوام بازیش بدمممممممم
جین : باید اینکار رو برای بابا و شرکت انجام بدیییی
فقط دو ساله دوسال تو سال اول موخشو بزن و تو سال دوم ازدواج وکالت گرفتن شرکت و تماممممممممم
ته : اون پسر آدم نیست
جین : میدونم ولی نمیشه تازه نامژ کمک میکنه
نامی : منو وارد این بازی نکن
رفتن از اتاق پایین
ب.ک و کوک : سلام ☺️
ته نامی جین ب.ت : سلام 🤗
بچه ها شما برید بالا
کوک . ته . جین .نامی : باشه
ته ؛ خب خودت رو معرفی کن
کوک : من جونگ کوکم میتونین کوک صدام کنین
جین . منم جینم
نامی . منم نامجونم ولی بهم میگن نامی
ته . منم تهیوتگم بهم میگن ته
۷۲۱
۲۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.