#تکپارتی

#سونو
#انهایپن

وقتی همکلاسی هستین و روت کراشه



روی یکی از نیمکت های مدرسه نشسته بود و داشت به دختری که جلوش بود نگاه میکرد
دختری که دیوانه وار عاشقش بود
ولی می ترسید

می ترسید که ردش کنه یا دوسش نداشته باشه

زنگ کلاس خورد همه به سمت کلاس رفتن
روی میز هاشون نشستن تا معلم بیاد

(سونو و ا.ت کنار هم میشینن)

معلم اومد داخل کلاس

معلم:خب بچه ها این مساله رو با بغل دستیتون حل کنید

ا.ت:سونو
سونو:بله
ا.ت:من مساله رو می نویسم بعد باهم حلشون میکنیم
سونو:باشه بنویس
ا.ت:جوابش رو بلدی
سونو:آره بلدم
ا.ت:چه خوب من بلدش نیستم
سونو:یادت میدم
ا.ت:خیلی کیوتی(بعد لپش رو کشیدی)

نمی دونستی که چقدر دوست داره و قلبش با هر کلمه از طرف تو بیشتر می تپه

ا.ت:چرا انقدر قرمز شدی
سونو:گرمه بخاطر همین
ا.ت:خب بیا جوابش رو بنویسیم


زنگ تفریح خورد میخواستی همراه بچه ها بری که صدات زد

سونو:ا.ت میشه یه لحظه بیای کارت دارم
ا.ت: باشه
سونو دست ا.ت رو گرفت بردش پشت مدرسه

ا.ت:چرا اومدی اینجا
سونو:میخوام یه چیزی بهت بگم ببین من خیلی وقته که بهت علاقه دارم ولی از اینکه بگم می ترسیدم چرا که ردم کنی

ا.ت:ساکت خودم میدونم و در ضمن منم خیلی دوست دارم سونو
سونو:واقعا
ا.ت:آره
بعدش سونو لپ ا.ت رو بوسید


بعد باهم ازدواج کردن و کارای خارجی انجام دادن و صاحب فرزند شدن


.....
دیدگاه ها (۱۲)

#تکپارتی

هاروا پسر قشنگم

#تکپارتی

حالم خوبه چیزی نیست🙃

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

love Between the Tides³⁴شب برگشتم خونه ا/ت: تهیونگ تهیونگ: ت...

Between the Tides³²یک هفته بعد تهیونگتو دفترم بودم تق تق تق ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط