خلوتی داریم و

خَلوتی داریم و
حالی با خیال خویشتن ...!

👤 شهریار
دیدگاه ها (۲)

خوردیم زخمها...؛ که نه خون آمد و نه آه...!وَه این چه نیش بود...

پشت پنجره ی شعر ایستاده امبه تو نگاه می کنمتو تنها دلخوشی من...

من در تب سنگین خویشفریاد می‌کشیدم و خلق را گوش و دلاما به من...

خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن

سکوت، انتهای محبت به کسی است که از او خشمی در خویشتن داریم ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط