من در تب سنگین خویش

من در تب سنگین خویش
فریاد می‌کشیدم
و خلق را گوش و دل
اما به من نبود...

- احمد شاملو
دیدگاه ها (۳)

پشت پنجره ی شعر ایستاده امبه تو نگاه می کنمتو تنها دلخوشی من...

خَلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن ...!👤 شهریار

⚠️وقتی شکم ها پر از حرام شد،گوش ها نمیشنودسخت است فهماندن چی...

«آدم ها همه می پندارند که زنده اند، برای آنها تنها نشانه‌ی ح...

#حجاب فقط پوشش ظاهری نیست؛ دیوار امنی است برای دل و نگاه؛ عف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط