و بازم ادامه پارت دو ...😂😭
و بازم ادامه پارت دو ...😂😭
ویو ا.ت: اون ..خیلی جذابه خیلی خوبه ای کاش برای من بود
شوگا : رسیدیم ... پیاده شو
ا.ت : باشه ...عشقم
شوگا :
وقتی بهم گفت عشقم خیلی حس خوبی بود لعنتی من برای خودم میکنمتتت
فلش بک به داخل مهمونی:
شوگا : از من فاصله نگیر باشه
ا.ت : باشه ...عشقممم
شوگا میخنده و کل اعضا میان دست میدن باهاش و بغلش میکنن و جیمین میگه : وای ...امیدوارم تو بهترین مافیا بشی ... همون طور که خیلی وقته پشت سر هم میشی ...
شوگا : ممنون ..جیمین
ا.ت : چ...چی ؟ ما...مافیا ؟
شوگا : اوه نه ...ا.ت گوش کن
ا.ت : چی روووو؟؟( گریه و ترس)
بعد این حرف ات دوید به وسط جمعیت که یهو یکی اون رو گرفت و گفت عجب دختر زیبایی!! و آروم اونو بوسید که یه وسط بوسه افتاد زمین ...شوگا با تمام قدرتش کوبید به صورتش و اون افتاد زمین و محکم مچ دست ا.ت رو گرفت و برد بالا پشت بوم ...
ا.ت : اییی ...شوگا ...لطفا ...دردم گرفت
شوگا : خفه شو
ا.ت : دوباره به گریه افتاد
رسیدن بالا پشت بوم که شوگا محکم ا.ت رو کوبوند به دیوار
ا.ت : ایییی ...اینجا زخم بود
شوگا : کدوم خری زده ات که دردت گرفته ؟
ا.ت : پ...پدرم .
شوگا : مرده فرضش کن و اومد که بره و ا.ت اونو گرفت ...
ا.ت : شوگا ... خواهش میکنم با بابام کاری نداشته باش
شوگا : با تو هم کار دارم ...چه برسه به بابات
ا.ت : چه کاری؟
شوگا : تو احمقی؟ چند بار بهت گفتم از کنارم جم نمیخوریییی؟( داد)
ا.ت : تو یه ...مافیایی
شوگا : باشم که باشم به تو صدمه نمیزنم
ا.ت : من ؟ من چه فرقی با بقیه دارم؟
شوگا اومد سمت ا.ت و که ا.ت حالا از دیوار فاصله داشت و پس محکم ا.ت رو به دیوار کوبند و دوباره ا.ت دردش اومد ولی برای شوگا مهم نبود دست هاش رو دور ا.ت حصار کرد ...و با عصبانیت گفت : چقدر باید صبر کنم تا توی احمق بفهمی دوست دارم؟
ا.ت آروم گفت : منم ... دوست... دارم
و بعدش شوگا رو آروم بوسید شوگا که حالا آروم شده بود دستش رو توی موهاش برد و بعدش ا.ت و کشوند توی بغلش و یه دست رو گذاشت رو کمر ا.ت و با دست دیگه صورت ا.ت رو گرفت و اونو محکم و خشن بوسید ...
پایاننننن
مایل به حمایت بیب¿
ویو ا.ت: اون ..خیلی جذابه خیلی خوبه ای کاش برای من بود
شوگا : رسیدیم ... پیاده شو
ا.ت : باشه ...عشقم
شوگا :
وقتی بهم گفت عشقم خیلی حس خوبی بود لعنتی من برای خودم میکنمتتت
فلش بک به داخل مهمونی:
شوگا : از من فاصله نگیر باشه
ا.ت : باشه ...عشقممم
شوگا میخنده و کل اعضا میان دست میدن باهاش و بغلش میکنن و جیمین میگه : وای ...امیدوارم تو بهترین مافیا بشی ... همون طور که خیلی وقته پشت سر هم میشی ...
شوگا : ممنون ..جیمین
ا.ت : چ...چی ؟ ما...مافیا ؟
شوگا : اوه نه ...ا.ت گوش کن
ا.ت : چی روووو؟؟( گریه و ترس)
بعد این حرف ات دوید به وسط جمعیت که یهو یکی اون رو گرفت و گفت عجب دختر زیبایی!! و آروم اونو بوسید که یه وسط بوسه افتاد زمین ...شوگا با تمام قدرتش کوبید به صورتش و اون افتاد زمین و محکم مچ دست ا.ت رو گرفت و برد بالا پشت بوم ...
ا.ت : اییی ...شوگا ...لطفا ...دردم گرفت
شوگا : خفه شو
ا.ت : دوباره به گریه افتاد
رسیدن بالا پشت بوم که شوگا محکم ا.ت رو کوبوند به دیوار
ا.ت : ایییی ...اینجا زخم بود
شوگا : کدوم خری زده ات که دردت گرفته ؟
ا.ت : پ...پدرم .
شوگا : مرده فرضش کن و اومد که بره و ا.ت اونو گرفت ...
ا.ت : شوگا ... خواهش میکنم با بابام کاری نداشته باش
شوگا : با تو هم کار دارم ...چه برسه به بابات
ا.ت : چه کاری؟
شوگا : تو احمقی؟ چند بار بهت گفتم از کنارم جم نمیخوریییی؟( داد)
ا.ت : تو یه ...مافیایی
شوگا : باشم که باشم به تو صدمه نمیزنم
ا.ت : من ؟ من چه فرقی با بقیه دارم؟
شوگا اومد سمت ا.ت و که ا.ت حالا از دیوار فاصله داشت و پس محکم ا.ت رو به دیوار کوبند و دوباره ا.ت دردش اومد ولی برای شوگا مهم نبود دست هاش رو دور ا.ت حصار کرد ...و با عصبانیت گفت : چقدر باید صبر کنم تا توی احمق بفهمی دوست دارم؟
ا.ت آروم گفت : منم ... دوست... دارم
و بعدش شوگا رو آروم بوسید شوگا که حالا آروم شده بود دستش رو توی موهاش برد و بعدش ا.ت و کشوند توی بغلش و یه دست رو گذاشت رو کمر ا.ت و با دست دیگه صورت ا.ت رو گرفت و اونو محکم و خشن بوسید ...
پایاننننن
مایل به حمایت بیب¿
۷.۶k
۲۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.