بهار تویی که می آیی و دستهایم

بهار تویی که می آیی و دستهایم
شکوفه می دهند ناغافل!
تویی که با تمامِ خستگی
باز هم آرامشی!
باز هزار ستاره ی بی افول
هزار پروانه ی بی قرار
هزار شوق بی دلیل را
در خلوتِ آغوشِ من می ریزی
انگار "بهار تویی"...
دیدگاه ها (۱)

بهار؛می تواند نام تو باشد وقتیکه در همهمه یِ سبزِ دلمدوستت د...

جمعه بهانه است، دلم تمام روزها برای تو شعر می‌شود جمعه بهانه...

#عیـد منۍ #وقتۍ ...مُقَلِّبَ الْقُلُوب #تــویے و منم ، #دیو...

تـو #بگـودوســٺٺ‌دارم بھـار مۍپیچد لاۍموهایمو عشق #شڪـوفہ‌مۍ...

دلم کنار تو یک کوه، شانه می خواهدو با تو گوشه ی دنجی شبانه م...

من راوی گذشته های دورم....جهان رنگ عوض کرده و پنجره ها باز ش...

قهوه های جاویدان ☕ قسمت ۷ / صفحه پنجم :ذوق و شوق تمام وجودم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط